کلی طرفدار بیرون هستن خیابونها خیلی باریکن پس اگه
🐥 : کلی طرفدار بیرون هستن. خیابونها خیلی باریکن پس اگه صدامون رو میشنوید اگه برید خونه هاتون برای همه بهتره. ازتون خیلی ممنونیم که منتظرمون موندید اما اینجوری امنتره. امنیت شماها مهمترین چیز برای ماست... ممنون.
🐥 : فکر میکردیم حرف زدن راحته اما نمیدونم اول چی بهتون بگم.
🐰 : ما هر دو واقعاً از دوربین و از آرمی خجالت میکشیم.
🐥 : ما با خبرنگارها ملاقات کردیم و پاهام میلرزید.
🐰 : وقتی سلام نظامی دادم دستم میلرزید و نمیدونم چی گفتم. خودمو آماده کرده بودما اما خب...
🐥 : خیلی منتظرمون موندین مگه نه؟ دوران کرونا شروع شد، بعدش روزهای جنگ، منتظر تک تک اعضا موندیم پس...
🐥 : ما یگ چیزی در جواب آماده میکنیم... اوه صبر کن چرا این شبیه پایان یک فیلمه؟
🐰 : بابا اینو بذار برای آخرش.
🐥 : اوکی بعدا بهتون میگم.
🐥 : قبل از اینکه امروز بریم بیرون میخواستیم از شر پف صورتمون خلاص شیم برای همین از ساعت 5 صبح بیداریم.
🐰 : رفتیم یک دوری بزنیم.
🐥 : آره داشتیم میدویدیم و از این جور چیزا.
🐰 : اما انگار مشکل از ورم نبود.
🐥 : دوستای ما از TXT بهمون نامههای دستنویس دادن!
🐰 : خیلی ممنونم بچهها.
🐥 : ممنون اما دست خط یونجون افتضاحه ㅋㅋㅋㅋ دستخط بومگیو قشنگ به نظر میاد. دستخط یونجون اینجا خیلی جلب توجه میکنه. ㅋㅋㅋ
🐥 : اما راستش رو بخواید زمان اصلاً اونجا نمیگذشت. البته ما خوب عمل کردیم، اما زمان اصلاً جلو نرفت.
🐰 : انگار حدود سه سال گذشته بود.
🐰 : چیزی که بیشتر از همه میخواستم بگم این بود که برای یک سال و نیم زمان خیلی زیادیه ما نتونستیم هیچ کاری بکنیم. اما شما منتظر ما موندید و ما خیلی ممنونیم. امیدوارم روزی برسه که ما آماده بشیم و جبران کنیم.
🐥 : عه باید کامنتم بخونم.
🐰 : ما کلا فراموش کردیم که اصلا چطوری لایو میومدیم.
🐰 : این الان داره ترجمه زنده میشه؟
🐰 : فکر کنم باید واضحتر بگم چی میگم.. یک هوش مصنوعی این کارو میکنه؟ اوه یک آدم واقعی.. برگام جدی؟!!!
🐥 : پس باید آروم و واضح صحبت کنم.
🐰 : نه میتونی مثل همیشه حرف بزنی.
🐰 : به نظرم بعضی وقتا این نوع سکوت هم خوبه.
🐥 : بله... ㅋㅋㅋ ( سکوت کردن )
🐥 : خیلی زحمت کشیدی
🐥 : سخت بود راستش رو بخواید ، انگار زمان اصلاً نمیگذشت... یک هفته مثل یک ماه بود... زمان اونجا طور دیگری میگذشت حتی اگر همه چیز بین ما خوب بود.
🐰 : درسته راستش انگار سه سال گذشته بود.
🐥 : آرمیها خیلی وقته منتظرمونن.
🐰 : من میتونم بیشتر برای آرمیها صبر کنم.
🐥 : خیلی گستاخ شده باید ببینید چطور باهام حرف میزنه... من میگم "جونگکوک بریم" و اون میگه "آآآآآآه"
🐰 : من واقعاً...
🐥 : فقط ARGHHHH رو دوباره امتحان کن.
🐥 : فکر میکردیم حرف زدن راحته اما نمیدونم اول چی بهتون بگم.
🐰 : ما هر دو واقعاً از دوربین و از آرمی خجالت میکشیم.
🐥 : ما با خبرنگارها ملاقات کردیم و پاهام میلرزید.
🐰 : وقتی سلام نظامی دادم دستم میلرزید و نمیدونم چی گفتم. خودمو آماده کرده بودما اما خب...
🐥 : خیلی منتظرمون موندین مگه نه؟ دوران کرونا شروع شد، بعدش روزهای جنگ، منتظر تک تک اعضا موندیم پس...
🐥 : ما یگ چیزی در جواب آماده میکنیم... اوه صبر کن چرا این شبیه پایان یک فیلمه؟
🐰 : بابا اینو بذار برای آخرش.
🐥 : اوکی بعدا بهتون میگم.
🐥 : قبل از اینکه امروز بریم بیرون میخواستیم از شر پف صورتمون خلاص شیم برای همین از ساعت 5 صبح بیداریم.
🐰 : رفتیم یک دوری بزنیم.
🐥 : آره داشتیم میدویدیم و از این جور چیزا.
🐰 : اما انگار مشکل از ورم نبود.
🐥 : دوستای ما از TXT بهمون نامههای دستنویس دادن!
🐰 : خیلی ممنونم بچهها.
🐥 : ممنون اما دست خط یونجون افتضاحه ㅋㅋㅋㅋ دستخط بومگیو قشنگ به نظر میاد. دستخط یونجون اینجا خیلی جلب توجه میکنه. ㅋㅋㅋ
🐥 : اما راستش رو بخواید زمان اصلاً اونجا نمیگذشت. البته ما خوب عمل کردیم، اما زمان اصلاً جلو نرفت.
🐰 : انگار حدود سه سال گذشته بود.
🐰 : چیزی که بیشتر از همه میخواستم بگم این بود که برای یک سال و نیم زمان خیلی زیادیه ما نتونستیم هیچ کاری بکنیم. اما شما منتظر ما موندید و ما خیلی ممنونیم. امیدوارم روزی برسه که ما آماده بشیم و جبران کنیم.
🐥 : عه باید کامنتم بخونم.
🐰 : ما کلا فراموش کردیم که اصلا چطوری لایو میومدیم.
🐰 : این الان داره ترجمه زنده میشه؟
🐰 : فکر کنم باید واضحتر بگم چی میگم.. یک هوش مصنوعی این کارو میکنه؟ اوه یک آدم واقعی.. برگام جدی؟!!!
🐥 : پس باید آروم و واضح صحبت کنم.
🐰 : نه میتونی مثل همیشه حرف بزنی.
🐰 : به نظرم بعضی وقتا این نوع سکوت هم خوبه.
🐥 : بله... ㅋㅋㅋ ( سکوت کردن )
🐥 : خیلی زحمت کشیدی
🐥 : سخت بود راستش رو بخواید ، انگار زمان اصلاً نمیگذشت... یک هفته مثل یک ماه بود... زمان اونجا طور دیگری میگذشت حتی اگر همه چیز بین ما خوب بود.
🐰 : درسته راستش انگار سه سال گذشته بود.
🐥 : آرمیها خیلی وقته منتظرمونن.
🐰 : من میتونم بیشتر برای آرمیها صبر کنم.
🐥 : خیلی گستاخ شده باید ببینید چطور باهام حرف میزنه... من میگم "جونگکوک بریم" و اون میگه "آآآآآآه"
🐰 : من واقعاً...
🐥 : فقط ARGHHHH رو دوباره امتحان کن.
- ۱.۱k
- ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط