این شب است ڪـہ عطر آغوشت را دلبرانه میپیچاند در سرم مرا مستِ رویاے لبهایت در خود میڪشاند بیا با آمدنت فانوس آغـوشم را روشنِ آغـوشت ڪن زودتر خودت را بہ رویاهاے محالم برسان ڪہ نفسـم بند نفسهاے توست....
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.