خیلی از ماها سریال دل رو دنبال میکنیم
خیلی از ماها سریال دل رو دنبال میکنیم
شاید بعضیا فقط ب عنوان ی داستان بهش نگاه میکنن
اما بعضیا از جمله خودم ب ی دیدگاه دیگ ای نگاه میکنم و با هر قسمت عجیب میرم توفکر مخصوصا این اخرا ک خیلی چیزا مشخصه اما...
تو این فیلم میشه ب چند تا مورد عمیق فکر کرد
ب عشقی ک اونقدر قوی بود ک با کمتر چیزی داغون میشد عشقی ک انقدر ارش بهش ایمان داشت ک تا وقتی با چشمای خودش ندید از عشق متنفر نشد یا عشق رستا...عشقی ک بخاطر طرف مقابلش عذاب نکشه خودشو کشید کنار یعنی ی کار خیلی سخت و یک مورد دیگ کسی ک خودشو ب اب و اتیش میزنه تا کسی ک حس خاصی نسبت بهش ندارهه عاشقش بشه یا اون مهران ک فکر میکرد طرفش واقعا بخاطر خودش برگشته ن اینک طرفش بهش بدبین شده باشه
یا حتی عشقی ک سر پیری یهو گل میکنه
از عشق گفتیم اما از تنفر نگفتیم تنفری ک همیشه در کنار عشق هست و خواهد موند
از تنفری ک تو چشمای مادر ارش یا پدر ارش نسبت ب همسرش یا....
اما ننوشتم ک فقط از عشق بگم
میخوام اینو بگم
ک ی دختر میتونه عاشق بشه و بمونه اما برای عاشق شدن برای دوست داشتن ی مرد برای زندگی ی چیزی میخواد ک از همه چیز واسش لازم تره مثل اکسیژن برای زنده موندن
اونم امنیت .....اره درسته امنیت ....
اینک وقتی میخواد از در خونه بره بیرون نترسه ....نترسه ک اتفاق بدی براش بیوفته ک مجبور بشه غمشو ب جون بخره حرف مردمشو بشنوه و دم نزنه
ب خانواده نگه ک چی شده ک نکنه غرور ی برادر یا دل ی پدر بشکنه و ی مادر نابود بشه
شاید هم همون دختر ی عشقی تو زندگیش داشته باشه مجبور باشه بخاطر اتفاقی ک براش افتاده همه چیو بهم بزنه و نفرین عشقشو ب جون بخره
زندگی فقط واسه ی ی مرد سخت نیست ک کار میکنه و زندگی برای ی دختر هم سخته ب اندازه ای ک نابودش میکنه..
ی دختر حاضره عشقی از کسی دریافت نکنه ولی فقط امنیت داشته باشه با خیال راحت بره تو کوچه و خیابون خلوت
روز دختر فقط اون روزی نیست ک تو تقویمه روز دختر روزیه ک ی دختر با خیال راحت بره بیرونو با خیال راحت برگرده #دلنوشته_من #cafe_romman
@cafe_romman #کپی_نشود
شاید بعضیا فقط ب عنوان ی داستان بهش نگاه میکنن
اما بعضیا از جمله خودم ب ی دیدگاه دیگ ای نگاه میکنم و با هر قسمت عجیب میرم توفکر مخصوصا این اخرا ک خیلی چیزا مشخصه اما...
تو این فیلم میشه ب چند تا مورد عمیق فکر کرد
ب عشقی ک اونقدر قوی بود ک با کمتر چیزی داغون میشد عشقی ک انقدر ارش بهش ایمان داشت ک تا وقتی با چشمای خودش ندید از عشق متنفر نشد یا عشق رستا...عشقی ک بخاطر طرف مقابلش عذاب نکشه خودشو کشید کنار یعنی ی کار خیلی سخت و یک مورد دیگ کسی ک خودشو ب اب و اتیش میزنه تا کسی ک حس خاصی نسبت بهش ندارهه عاشقش بشه یا اون مهران ک فکر میکرد طرفش واقعا بخاطر خودش برگشته ن اینک طرفش بهش بدبین شده باشه
یا حتی عشقی ک سر پیری یهو گل میکنه
از عشق گفتیم اما از تنفر نگفتیم تنفری ک همیشه در کنار عشق هست و خواهد موند
از تنفری ک تو چشمای مادر ارش یا پدر ارش نسبت ب همسرش یا....
اما ننوشتم ک فقط از عشق بگم
میخوام اینو بگم
ک ی دختر میتونه عاشق بشه و بمونه اما برای عاشق شدن برای دوست داشتن ی مرد برای زندگی ی چیزی میخواد ک از همه چیز واسش لازم تره مثل اکسیژن برای زنده موندن
اونم امنیت .....اره درسته امنیت ....
اینک وقتی میخواد از در خونه بره بیرون نترسه ....نترسه ک اتفاق بدی براش بیوفته ک مجبور بشه غمشو ب جون بخره حرف مردمشو بشنوه و دم نزنه
ب خانواده نگه ک چی شده ک نکنه غرور ی برادر یا دل ی پدر بشکنه و ی مادر نابود بشه
شاید هم همون دختر ی عشقی تو زندگیش داشته باشه مجبور باشه بخاطر اتفاقی ک براش افتاده همه چیو بهم بزنه و نفرین عشقشو ب جون بخره
زندگی فقط واسه ی ی مرد سخت نیست ک کار میکنه و زندگی برای ی دختر هم سخته ب اندازه ای ک نابودش میکنه..
ی دختر حاضره عشقی از کسی دریافت نکنه ولی فقط امنیت داشته باشه با خیال راحت بره تو کوچه و خیابون خلوت
روز دختر فقط اون روزی نیست ک تو تقویمه روز دختر روزیه ک ی دختر با خیال راحت بره بیرونو با خیال راحت برگرده #دلنوشته_من #cafe_romman
@cafe_romman #کپی_نشود
۴۴.۸k
۲۰ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.