خش خش چه آواز دل انگیزی شنیدم

‍ خش خش ... چه آواز ِ دل انگیزی شنیدم
از آسمان ها، شمس ِ تبریزی شنیدم
از بیقراری های ِ برگ و شاخه و باد
آواز های ِ خوب ِ پاییزی شنیدم

دل را به خاک ِ بیقراری می سپارم
دلتنگی ات دور از تو دائم در کنارم
با من بگو یک لحظه حتی بیقراری؟؟
من ابر ِ پاییزم ... همیشه بیقرارم...

تو می تپی در من شبیه رقص باران
چون گیسویی در باد و باران ، دل پریشان
یارب چه زیبا می نویسی فصل ها را
فصل ِ دل ِ دلنازکِ ما هم بگردان...

با اینکه دلگرم ِ توام گاهی چه سردم
من می روم شاید که هرگز برنگردم
با این دوچششم ، چشم ِ معشوقه ی پاییز
دیشب برایت آسمان را گریه کردم!

من اهل ِ پاییزم ، دو چشمم چشم ِ پاییز
می خندم اما خنده های من غم انگیز
می رقصم و گاهی بهارم ، گاه پاییز
من قبل ِ بودن بوده ام از عشق لبریز


از تو دلی که نیست ماند و ...بی صدایی..
در خویشتن گم می شوم یک لحظه هایی
گاهی غمی غمگین مرا می دزدد از خویش
پاییز در راه است و من برگم... کجایی؟؟


🍁 🍂
دیدگاه ها (۳)

صبح جمعه بهار صلواتهنفستون رو خوشبو کنیدبه ذکر صلوات بر محمد...

مرد تهرانی با 7 شناسنامه 7 زن داشت. جالب هم اینکه هیچ کدوم ا...

میوه های خوب خداحافظهلو و گیلاس خداحافظخداااااحااااافظظظظ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط