روز چندان طولانی بود

روز چندان طولانی بود
كه همسایه‌ام چراغ را دوباره افروخت

تا شاپركان را بدان فریب دهد..


#بیژن_الهی
دیدگاه ها (۵)

من هستم آن زنی که سبک پا نهاده استبر گور سرد و خامُش لیلیِ ب...

#تصویر_پس_زمینه

دمی به روی شانه‌ات بگیرم از غمِ زمینهزارسال خسته‌ام از این د...

چه بگویم!به گلدانِ شمعدانی که تشنه ی دستهای ‌توستبه پنجره ی ...

🌿 بخش بیست‌ونهم — علم؛ نوری که نمی‌سوزاند، می‌فهماندعلم، اگر...

به تو، در نیمه‌شبی خنک، پیوستن. خود را بر موهای تو آویختن، د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط