چای من لبریز و لب دوز است و لب سوز است آااای

چایِ من لبریز و لب دوز است و لب سوز است، آااای!
می خوری با من تو چای؟
گرچه کامم تلخ و چایم تلخ و روزگارم نیز تلخ
امّا دلبرم
گر تو آیی
لب گُشایی
لب بریزی
لب بسوزی
لب بدوزی
واااای!
بَه چه محشر می شود
اندازه ی یک چای خوردن
کامِ من شیرین نمایی
دلبرم
ماهِ آبان است و چایی
با تو می چسبد فقط...
دیدگاه ها (۳)

چرا کورش را دوست دارم؟عشق من به کورش برای گسترش امپراطوری ای...

گاهی خودت را ... مثل یک کتاب ورق بزن .انتهای بعضی فکرهایت ( ...

هی شانسمگر قرار نبود درخانه همه را یکبار بزنی؟پس خانه من چه ...

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻉ ﻧﯿﺴﺖﺧﯿﺎﻧﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺷ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط