○●چند پارتی اسمات●○
○●چند پارتی اسمات●○
کاپل: ا.ت و جیمین
نویسنده:یلی
ا.ت+ جیمین-
☆وقتی دارین فیلم نگاه میکنین ولی یهو...☆
پارت ۱
ا.ت ویو
امروز از خواب بیدار شدم و دیدم که جیمین مثل همیشه شرکته
از اونجایی که گشادیم میومد فعلا بلند شم گوشیم رو از شارژ کشیدم و باهاش ور رفتم
حدود نیم ساعت گذشته بود و من توی حالت خواب و بیداری بودم که متاسفانه این مثانه ی پدسگ یه دفعه اعلام حضور کرد
+اووففف یه دقیقه اومدم کله بزارم حالا اگه گذاشت😒
از اونجایی که اصلا خوشم نمیومد که بخوام مجبور شم لباس و شلوار و تخت و رو تختی رو همه باهم بندازم بیرون
یه توک پا رفتم wc و زود اومدم
خوابم پریده بود پس تخت خواب رو جمع کردم و رفتم توی حال
یکم تلوزیون نگاه کردم ولی حوصلم سر رفته بود پس به میونگ دوست صمیمی دوران دبیرستانم زنگ زدم تا باهم حرف بزنیم
میونگ&
&کدوم سگی اینموقع ی صبح زنگ زده بیام ننشو بگ..
+صبح کجابوده ۲ ظهره و اینکه هوووییی بفهم چیمیگی بی شعور اگه بابات پشت خط بود میخواستی چه گوهی بخوری هاااا؟
&تورو
+بی ترادب مگه من خور....(تازه منظورشو فهمید)
&جررررر😂😂😂🤣🤣
+وادافاک بی فانوس الدنگ ..........شده ی .......
&اروم باش بابا بچت میوفته
+ببند گاله رو
&باشه بابا جوش نیار چکار داشتی حالا
+حوصلم سر رفته بود میخوایتم باهات بحرفم
&اون شوهرت بزت(عمته پدسگ) کجاست؟
+راجب شوهر من درست حرف بزنا!!
&باشه بابا نکشیمون، جیمین نیست؟
+نه رفته شرکت این چند وقت سرش خیلی شلوغ شده ولی قول داده امشب که اومد باهم فیلم ببینیم
&مبارکهههه
+زهر مار😐راستی به نظرت چی ببینیم؟
&خب فیلم ........(یجیزی تصور کنین😂) تعریفش رو خیلی شنیدم
+اوکی بیبی تنکیو
&راستی بریم پاساژ ؟
+اره الان؟
&هوومم اماده باش اومدم
+یااا مگه من گفتم میا....
&بووووققققق(قطع کرد)
کاپل: ا.ت و جیمین
نویسنده:یلی
ا.ت+ جیمین-
☆وقتی دارین فیلم نگاه میکنین ولی یهو...☆
پارت ۱
ا.ت ویو
امروز از خواب بیدار شدم و دیدم که جیمین مثل همیشه شرکته
از اونجایی که گشادیم میومد فعلا بلند شم گوشیم رو از شارژ کشیدم و باهاش ور رفتم
حدود نیم ساعت گذشته بود و من توی حالت خواب و بیداری بودم که متاسفانه این مثانه ی پدسگ یه دفعه اعلام حضور کرد
+اووففف یه دقیقه اومدم کله بزارم حالا اگه گذاشت😒
از اونجایی که اصلا خوشم نمیومد که بخوام مجبور شم لباس و شلوار و تخت و رو تختی رو همه باهم بندازم بیرون
یه توک پا رفتم wc و زود اومدم
خوابم پریده بود پس تخت خواب رو جمع کردم و رفتم توی حال
یکم تلوزیون نگاه کردم ولی حوصلم سر رفته بود پس به میونگ دوست صمیمی دوران دبیرستانم زنگ زدم تا باهم حرف بزنیم
میونگ&
&کدوم سگی اینموقع ی صبح زنگ زده بیام ننشو بگ..
+صبح کجابوده ۲ ظهره و اینکه هوووییی بفهم چیمیگی بی شعور اگه بابات پشت خط بود میخواستی چه گوهی بخوری هاااا؟
&تورو
+بی ترادب مگه من خور....(تازه منظورشو فهمید)
&جررررر😂😂😂🤣🤣
+وادافاک بی فانوس الدنگ ..........شده ی .......
&اروم باش بابا بچت میوفته
+ببند گاله رو
&باشه بابا جوش نیار چکار داشتی حالا
+حوصلم سر رفته بود میخوایتم باهات بحرفم
&اون شوهرت بزت(عمته پدسگ) کجاست؟
+راجب شوهر من درست حرف بزنا!!
&باشه بابا نکشیمون، جیمین نیست؟
+نه رفته شرکت این چند وقت سرش خیلی شلوغ شده ولی قول داده امشب که اومد باهم فیلم ببینیم
&مبارکهههه
+زهر مار😐راستی به نظرت چی ببینیم؟
&خب فیلم ........(یجیزی تصور کنین😂) تعریفش رو خیلی شنیدم
+اوکی بیبی تنکیو
&راستی بریم پاساژ ؟
+اره الان؟
&هوومم اماده باش اومدم
+یااا مگه من گفتم میا....
&بووووققققق(قطع کرد)
۲.۰k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.