من تلخ شده ام.. مثل قهوه ى فرانسه,بدون شير وشکر.. فنجان را زمين بگذار.. و از پنجره بىرون را نگاه کن.. امشب باران ميبارد,و تو..لاى آن بارانى بلند سياه.. بين اين مردم..طعم تلخ مرا از ياد خواهى برد