برشی از کتاب رفیق مثل رسول

برشی از کتاب رفیق مثل رسول:

برای رفع خستگی و فرار از گرما،
گوشه ای زیر آفتاب گیر مغازه ها نشستیم نگاهم به بچه هایی افتاد که برای آب بازی داخل حوض بزرگ وسط میدان رفته بودند از خنده های از ته دلشان معلوم بود با یک بهانه ساده مثل آب بازی گرما را می شود فراموش کرد به امین گفتم: "یک راه حل ساده برای خنک شدن پیدا کردم بریم؟"
لبخند امین و بچه ها تأیید رفتن ما تا وسط آن حوض شد پنج شش نفری رفتیم داخل حوض وسط میدان نقش جهان بچه ها از دیدن ما سر ذوق آمده بودند و بیشتر مشغول آب بازی شدند چند توریستی که از کنار ما رد شدند هم شروع کردند به عکاسی دلم می خواست خوشحال بودن ما و بچه ها وسط یکی از زیباترین آثار تاریخی در قاب عکس آن ها معنی امنیت، آرامش و مهربانی را ثبت کند
#شهید_رسول_خلیلی ❤ ️
#مدافع_سبزحرم
دیدگاه ها (۱)

#خاطرات_شهید برای توجیه منطقه عملیاتی کربلای چهار، باید با ف...

روایت های یک شهید از خرمشهر:استخوان هایی که در « پایتخت جنگ»...

زندگی ام بعد از توانگار که چیزی را کم داشته باشددر سراشیبی پ...

کمرم، خم و مویم سپید گشت...▪ ️روایت شده است هنگامی که حضرت ز...

بوی الکل و مواد ضد عفونی بینی دختر را میسوزاند. همه جا برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط