همینطور که میحرفیدند لینو گفت
همینطور که میحرفیدند لینو گفت
لینو:عزیزان شما زن و بچه ندارید
پسرا:نه اگه داشتیم اینجا چیکار میکردیم
و بعد همه خندیدند ا/ت هم با اونا میخندید یکم بعد ا/ت با اونا خیلی راحت شد
ا/ت:نگا به این لینو نکنین فقط امروز ناراحته
پسرا:معلومه شبیه معتاداعه
و باز همه خندیدند لینو خیلی عصبانی بود فقط منتظر بود از ا/ت یه خطایی ببینه که اونجا ا/ت رو بفاک بده البته ا/ت هم مجازات میشد
گارسون:بفرمایید غذا ها اومدند
لینو:چه عجب
پسرا:اقای معتاد فکر کنم شما از گشنگی میمردین
لینو:بسه اگه بزارین یه چییزی کوفت کنیم
پسرا:شما کوفت کنین ما با شما چیکار داریم
ا/ت:(خنده شدید)
لینو پای ا/ت رو محکم فشار داد
ا/ت:چته.
لینو :تو چته با این وضع
ا/ت:مثلا چیشه
لینو:چیش نیس.
کنی بعد غذا تموم شد که یکی از پسرا گفت:فکر کنم شکمتون به اندازه ی کافی سیر شد که لینو عصبانی تر شد دست ا/ت رو گرفت و محکم کشید و گفت:دیگه بهتره بریم
ا/ت:چرا اینقدر زود
پسرا:عزیزم اگه میخوای بمون
لینو:نخیرررررر
لینو:عزیزان شما زن و بچه ندارید
پسرا:نه اگه داشتیم اینجا چیکار میکردیم
و بعد همه خندیدند ا/ت هم با اونا میخندید یکم بعد ا/ت با اونا خیلی راحت شد
ا/ت:نگا به این لینو نکنین فقط امروز ناراحته
پسرا:معلومه شبیه معتاداعه
و باز همه خندیدند لینو خیلی عصبانی بود فقط منتظر بود از ا/ت یه خطایی ببینه که اونجا ا/ت رو بفاک بده البته ا/ت هم مجازات میشد
گارسون:بفرمایید غذا ها اومدند
لینو:چه عجب
پسرا:اقای معتاد فکر کنم شما از گشنگی میمردین
لینو:بسه اگه بزارین یه چییزی کوفت کنیم
پسرا:شما کوفت کنین ما با شما چیکار داریم
ا/ت:(خنده شدید)
لینو پای ا/ت رو محکم فشار داد
ا/ت:چته.
لینو :تو چته با این وضع
ا/ت:مثلا چیشه
لینو:چیش نیس.
کنی بعد غذا تموم شد که یکی از پسرا گفت:فکر کنم شکمتون به اندازه ی کافی سیر شد که لینو عصبانی تر شد دست ا/ت رو گرفت و محکم کشید و گفت:دیگه بهتره بریم
ا/ت:چرا اینقدر زود
پسرا:عزیزم اگه میخوای بمون
لینو:نخیرررررر
۳.۳k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.