مردی شبی را در خانه ای روستایی می گذراند

مردی شبی را در خانه ای روستایی می گذراند...؛
پنجره های اتاق باز نمی شد .
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند .
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید .
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمدکتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
" او تنها با فکر اکسیژن ، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!!! "

وقتی بهترین ها را می خواهید افکارتان بِکر است و زلال.

افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد...
دیدگاه ها (۹)

لعنت خدا به آل سعود.

ﯾﺎﺭﻭ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻱ ﺯﻧﺸﻮ ﻛﺸﺘﻪ !ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻪ ...

. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯﺳﺮﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ :...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هشت🌷✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط