تو اشتیاق کوچ داریمن دوپای لنگ

تو اشتیاق کوچ داری،من دوپای لنگ

دوریم از دنیای هم فرسنگ ها فرسنگ

تو اهل رویای کبوتر،اهل آرامش

من اهل طوفانم،همیشه با خودم در جنگ

پژواک سمفونی ناب برگ و بارانی

افسوس!من ساز کویرم،خشک و بد آهنگ

دریانشین!از خلوت مردابی ام بگذر

طنازی ماهی کجا و رخوت خرچنگ؟

ای حجم دستانت تداعی بخش اقیانوس!

می بینمت از دور دست دره های تنگ

***

این عشق در آغوش ما نابود خواهد شد

این است راز دوری آیینه ها از سنگ

حامد بهاروند
دیدگاه ها (۲)

کو مایه جانم چه کسی دید کجا رفت؟از راه محبت نرسیده به جفا رف...

با من از سوختن بال و پرت حرف بزن.از تن و پیرهن شعله ورت حرف ...

دل اگر عاشق نباشد ساز می خواهد چه کار؟بی تو این اشعار من آغا...

تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهیدلم می پاشد از هم بس که ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط