love or friend
love or friend
part9
شب
همه چادراشون زده بودن رفتن بیرون داشتن شام میخوردن نگاهم به تهیونگ بود یعنی ناراحت شده بخاطر امشب بدکاری کردم
نینو: ا/ت اینقدر نخور مست میشیا
ا/ت: یه شب دورهمیم بزار خوش بگذره
نینو: تو بیشتر از هممون تاحالا خوردی که
ا/ت: نه من ظرفیتم بالاست حالا حالا ها مست نمیشم
نینو: پس خودت میدونی
یک ساعت بعد
تهیونگ
همه بلند شدن رفتن تو چادراشون من ا/ت رو دیدم داشت میرفت پشت
گووان: تهیونگ نگاه چی میکنی چرا نمیای
تهیونگ: برو من بعد میام
گووان: چیشده؟
تهیونگ: برم یه چیزیو جا گذاشتم تو اتوبوس
گووان: باش سریع برگرد
رفتم دنبال ا/ت یه گوشه نشسته بود
تهیونگ: اینجا چیکار میکنی پاشو خطرناکه برگرد
ا/ت: مگه من کجام؟
تهیونگ: وایسا ببینم مگه چقدر نوشیدنی خوردی
ا/ت: یه کوچولو
تهیونگ: معلومه یه کوچولو خب حالا چرا خوردی؟ خیلی خوشحالی؟ یا خیلی ناراحت؟
ا/ت: بخاطر تو
تهیونگ: من؟
ا/ت: اهمم
تهیونگ: صاف وایسا ببینم چرا من؟
ا/ت: چون تو امروز درمورد من خیلی اشتباه فک کردی
تهیونگ: ها؟
ا/ت: من نمیخواستم عصبانیت کنم بهت بگم دوست دارم یه بازی بود
تهیونگ: من عصبانی نشدم
ا/ت: شدی خودم دیدم داد زدی
تهیونگ:خب ببخشید لز جای دیگه ناراحت بودم دیگه چرا؟
ا/ت: چون گفتی برات کاراتو کنم
تهیونگ: فقط وسیلمو اوردی همین منم بهت کلی اطلاعات درباره گووان گفتم
ا/ت: خب بعدی اینکه چرا دربارم اشتباه فک میکنی
تهیونگ: چه اشتباهی
ا/ت: من از گووان خوشم نمیاد اون دوستمه که خوشش میاد ولی او رفت خارج گفت وقتی برگشت دوس داره باهاش قرار بزاره منم میخوام کمکش کنم
تهیونگ: اخه چه دوستی اینکارو میکنه دختر این دروغ ها چیه؟
ا/ت: بیا این شماره میرا پیام هامون بخون
تهیونگ: یعنی تو از گووان خوشت نمیاد
ا/ت: نه نمیاد من فقط از تو خوشم میاد
تهیونگ: من؟
ا/ت: اهمم ولی تو منو اذیت میکنی بهم میگی کوچولو
تهیونگ:چی داری میگی؟ بیا تا ببرمت تو چادرت دیگه اینقدر چیزای الکی نگی
ا/ت پرید بغلم
تهیونگ: ا/ت اروم باش
ا/ت: منو ببر
تهیونگ:خب نمیتونم اینجوری بیا تا کولت کنم
ا/ت: باشه برگردیم هورراااا تهیونگا من خیلی دوست دارم
تهیونگ: میشه بس کنی
ا/ت: خوابم میاد
چشماشو بست و خوابش برد منم بدون اینکه کسی بفهمه گذاشتمش تو چادرش
#فیک
#سناریو
part9
شب
همه چادراشون زده بودن رفتن بیرون داشتن شام میخوردن نگاهم به تهیونگ بود یعنی ناراحت شده بخاطر امشب بدکاری کردم
نینو: ا/ت اینقدر نخور مست میشیا
ا/ت: یه شب دورهمیم بزار خوش بگذره
نینو: تو بیشتر از هممون تاحالا خوردی که
ا/ت: نه من ظرفیتم بالاست حالا حالا ها مست نمیشم
نینو: پس خودت میدونی
یک ساعت بعد
تهیونگ
همه بلند شدن رفتن تو چادراشون من ا/ت رو دیدم داشت میرفت پشت
گووان: تهیونگ نگاه چی میکنی چرا نمیای
تهیونگ: برو من بعد میام
گووان: چیشده؟
تهیونگ: برم یه چیزیو جا گذاشتم تو اتوبوس
گووان: باش سریع برگرد
رفتم دنبال ا/ت یه گوشه نشسته بود
تهیونگ: اینجا چیکار میکنی پاشو خطرناکه برگرد
ا/ت: مگه من کجام؟
تهیونگ: وایسا ببینم مگه چقدر نوشیدنی خوردی
ا/ت: یه کوچولو
تهیونگ: معلومه یه کوچولو خب حالا چرا خوردی؟ خیلی خوشحالی؟ یا خیلی ناراحت؟
ا/ت: بخاطر تو
تهیونگ: من؟
ا/ت: اهمم
تهیونگ: صاف وایسا ببینم چرا من؟
ا/ت: چون تو امروز درمورد من خیلی اشتباه فک کردی
تهیونگ: ها؟
ا/ت: من نمیخواستم عصبانیت کنم بهت بگم دوست دارم یه بازی بود
تهیونگ: من عصبانی نشدم
ا/ت: شدی خودم دیدم داد زدی
تهیونگ:خب ببخشید لز جای دیگه ناراحت بودم دیگه چرا؟
ا/ت: چون گفتی برات کاراتو کنم
تهیونگ: فقط وسیلمو اوردی همین منم بهت کلی اطلاعات درباره گووان گفتم
ا/ت: خب بعدی اینکه چرا دربارم اشتباه فک میکنی
تهیونگ: چه اشتباهی
ا/ت: من از گووان خوشم نمیاد اون دوستمه که خوشش میاد ولی او رفت خارج گفت وقتی برگشت دوس داره باهاش قرار بزاره منم میخوام کمکش کنم
تهیونگ: اخه چه دوستی اینکارو میکنه دختر این دروغ ها چیه؟
ا/ت: بیا این شماره میرا پیام هامون بخون
تهیونگ: یعنی تو از گووان خوشت نمیاد
ا/ت: نه نمیاد من فقط از تو خوشم میاد
تهیونگ: من؟
ا/ت: اهمم ولی تو منو اذیت میکنی بهم میگی کوچولو
تهیونگ:چی داری میگی؟ بیا تا ببرمت تو چادرت دیگه اینقدر چیزای الکی نگی
ا/ت پرید بغلم
تهیونگ: ا/ت اروم باش
ا/ت: منو ببر
تهیونگ:خب نمیتونم اینجوری بیا تا کولت کنم
ا/ت: باشه برگردیم هورراااا تهیونگا من خیلی دوست دارم
تهیونگ: میشه بس کنی
ا/ت: خوابم میاد
چشماشو بست و خوابش برد منم بدون اینکه کسی بفهمه گذاشتمش تو چادرش
#فیک
#سناریو
۳۴.۴k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.