از غم چو زخم خورده پلنگی نشسته ایم
از غم چو زخم خورده پلنگی نشسته ایم
چون تیغِ کوه بر سر سنگی نشسته ایم
نسبت به تیرِ چرخ رسانیم زین سبب
بر سینهٔ فلک چو خدنگی نشسته ایم
بنشسته در نشیمنِ دهریم و ز اضطراب
گویی مگر به کامِ نهنگی نشسته ایم
میدانِ دهر از دلِ تنگی زیاده نیست
ما همچو راز در دل تنگی نشسته ایم
گردون پی زدودن ما صیقل است و ما
بر تیغِ روزگار چو زنگی نشسته ایم
جامی به کف، به گوشهٔ میخانهٔ وجود
فارغ ز قید نامی و ننگی نشسته ایم
#طالب_آملی
#شعر #شاعران #شاعرانه #دلتنگی #راز
#گردون #تیغ_روزگار #روزانه #اضطراب
#غم #زخم #تیر #سپهر #فلک #روزگار #جام #جان #دیدار #مشتاق
چون تیغِ کوه بر سر سنگی نشسته ایم
نسبت به تیرِ چرخ رسانیم زین سبب
بر سینهٔ فلک چو خدنگی نشسته ایم
بنشسته در نشیمنِ دهریم و ز اضطراب
گویی مگر به کامِ نهنگی نشسته ایم
میدانِ دهر از دلِ تنگی زیاده نیست
ما همچو راز در دل تنگی نشسته ایم
گردون پی زدودن ما صیقل است و ما
بر تیغِ روزگار چو زنگی نشسته ایم
جامی به کف، به گوشهٔ میخانهٔ وجود
فارغ ز قید نامی و ننگی نشسته ایم
#طالب_آملی
#شعر #شاعران #شاعرانه #دلتنگی #راز
#گردون #تیغ_روزگار #روزانه #اضطراب
#غم #زخم #تیر #سپهر #فلک #روزگار #جام #جان #دیدار #مشتاق
۵.۷k
۲۱ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.