شب عروسی بابای نسرین
شب عروسی بابای نسرین
یه دفترچه تک برگی آورد داد دستم.
گفت: شبی که خدا نسرینو به منو مادرش
داد کادو پیچ بود.
با یه دفترچه راهنما کنارش.
اگه خوب به چیزایی که تو این دفترچه نوشته شده عمل کنی،
هیچوقت پژمرده نمیشه.
دفترچه رو گذاشتم تو جیبم.
مهمونا که رفتن یادش افتادم و بازش کردم.
فقط یه جمله داشت.
«در آغوش گرم نگهداری شود»
یه دفترچه تک برگی آورد داد دستم.
گفت: شبی که خدا نسرینو به منو مادرش
داد کادو پیچ بود.
با یه دفترچه راهنما کنارش.
اگه خوب به چیزایی که تو این دفترچه نوشته شده عمل کنی،
هیچوقت پژمرده نمیشه.
دفترچه رو گذاشتم تو جیبم.
مهمونا که رفتن یادش افتادم و بازش کردم.
فقط یه جمله داشت.
«در آغوش گرم نگهداری شود»
۶۰۲
۱۳ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.