فیک دختری که دوست داشت پرواز کند پارت ۲۰(اخر)
ا/ت:بریم.
ا/ت و جین رفتن و اونجا یک جادوگر که روی چشماشو یک شال مشکی پوشونده بود،یعنی خودش بسته بود و رنگ پوستش ابیه روشن بود.
ا/ت:هی تو کی هستی؟
جادوگر:من سیاه هستم.تو کی هستی؟
ا/ت:من کسی هستم که باید تورو بکشم.
سیاه:تو؟نکنه جادو تورو فراخونده؟
ا/ت:اره...تو دوستم لادنو با اتیشی رو کشتی...پس حق اینو داری که زجر بکشی بعد بمیری.
سیاه:خخخ...تو الان داری منو تحدید میکنی؟
ا/ت:اره.
سیاه:برو اگرنه اسیب میبینی تو فقط یه دختر بچه ی!
جین:من باهاشم تو نگران خودت باش.
سیاه:اوه باشه اروم باش پس میخوان باهام برید اون دنیا...باشه من مشکلی ندارم.
اعصاش که مشکی هستشو توی هوا تکون میده و ورد میخونه و یخ های که سرشون تیز هست درست میکنه و به سمتشون پرواز میکنه.
ا/ت پرواز میکنه و از بین یخ ها رد میشه و به سیاه حمله میکنه و جین هم در حال جیغ زدن فرار میکنه.
جین:اَهههه...ا/ت کمکم کن.
ا/ت:اسکل تو قدرت اتیش داری!
جین:اِه راست میگی...عاح عاح عاح.
جین دستاشو بالا میاره و اتیش بزرگی درست میکنه و یخ هارو اب میکنه.
جین:وای ا/ت ببین.
ا/ت:من الان وقت ندارم.
ا/ت و سیاه دارن باهم مبارزه میکنن و ا/ت یه مشت میزنه ، سیاه جاخالی میده،
ا/ت لقد میزنه و سیاه می افته زمین ا/ت میره سمتش که سیاه اعصاشو توی هوا تکون میده و یه ورد میخونه و سقف بالای سر ا/ت رو خراب میکنه و روی ا/ت میرزه.
لایک ' فصل دوم داره.🙃
ا/ت و جین رفتن و اونجا یک جادوگر که روی چشماشو یک شال مشکی پوشونده بود،یعنی خودش بسته بود و رنگ پوستش ابیه روشن بود.
ا/ت:هی تو کی هستی؟
جادوگر:من سیاه هستم.تو کی هستی؟
ا/ت:من کسی هستم که باید تورو بکشم.
سیاه:تو؟نکنه جادو تورو فراخونده؟
ا/ت:اره...تو دوستم لادنو با اتیشی رو کشتی...پس حق اینو داری که زجر بکشی بعد بمیری.
سیاه:خخخ...تو الان داری منو تحدید میکنی؟
ا/ت:اره.
سیاه:برو اگرنه اسیب میبینی تو فقط یه دختر بچه ی!
جین:من باهاشم تو نگران خودت باش.
سیاه:اوه باشه اروم باش پس میخوان باهام برید اون دنیا...باشه من مشکلی ندارم.
اعصاش که مشکی هستشو توی هوا تکون میده و ورد میخونه و یخ های که سرشون تیز هست درست میکنه و به سمتشون پرواز میکنه.
ا/ت پرواز میکنه و از بین یخ ها رد میشه و به سیاه حمله میکنه و جین هم در حال جیغ زدن فرار میکنه.
جین:اَهههه...ا/ت کمکم کن.
ا/ت:اسکل تو قدرت اتیش داری!
جین:اِه راست میگی...عاح عاح عاح.
جین دستاشو بالا میاره و اتیش بزرگی درست میکنه و یخ هارو اب میکنه.
جین:وای ا/ت ببین.
ا/ت:من الان وقت ندارم.
ا/ت و سیاه دارن باهم مبارزه میکنن و ا/ت یه مشت میزنه ، سیاه جاخالی میده،
ا/ت لقد میزنه و سیاه می افته زمین ا/ت میره سمتش که سیاه اعصاشو توی هوا تکون میده و یه ورد میخونه و سقف بالای سر ا/ت رو خراب میکنه و روی ا/ت میرزه.
لایک ' فصل دوم داره.🙃
۱۱.۳k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.