باید یکی باشد

باید یکی باشد ...
یکی که دزدانه نگاهش کنی
دزدانه راه رفتنش را بپایی
و دزدانه ببوسی اش و محکم بغلش کنی
و در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی
باید یکی باشد ...
که وقتی دلت برای مداد رنگی های کودکی ات تنگ شد ، به ناخن هایش خیره شوی و سوار بر رنگین کمانی به کودکی ات سفر کنی
باید یکی باشد ...
یکی که حصارِ تنهایی ات را بر هم زند و به تو بگوید که دوستَت دارم
آدم است دیگر
و آدمی به همین دوستَت دارم هاست که زنده است
دیدگاه ها (۲)

به زندگی فکر کن !ولی برای زندگی غصه نخور .دیدن حقیقت است ،ول...

صبح آغاز میشوداز رقص نجواۍ آرامت زیرِ گوشماز نوازش داغِ دستا...

"اردیبهشت"از اسمش مشخص استکه رسمش بغل دارد فراوان وپر بوسه ...

من گرفتار شبم در پی ماه آمده‌امسیب را دست تو دیدم، به گناه آ...

رمان وقتی دوست برادرته و.... پارت سیزدهم: در دفتر چه جیمین چ...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط