من گرفتار شبم
من گرفتار شبم
در پی ماه آمدهام
سیب را دست تو دیدم،
به گناه آمدهام...
شب و گیسوی تو
تا باز به هم پیوستند؛
من به شبگردی این
شهر سیاه آمدهام ...!
در پی ماه آمدهام
سیب را دست تو دیدم،
به گناه آمدهام...
شب و گیسوی تو
تا باز به هم پیوستند؛
من به شبگردی این
شهر سیاه آمدهام ...!
۹.۰k
۳۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.