من هفت تا ددی دارم
❤❤❤❤❤❤❤
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_98
..... سوم شخص .....
همه جا توی سکوت مطلق بود....
هیشکی نفس نمیکشید و همه زل زده بودن به هفتا پسر که با جون و دل یه دختر رو بقل کرده بود....
اون دختر کاری رو کرد که بی شک هیچکدوم از آرمی ها همچین کاری نمیکردن.
نامجون از جاش پاشد و با پرخاش رو به محافظا داد زد:زنگ بزنید اورژانس
همه ی پسرا بلند شدن و عین مرغ سر کنده بال بال میزدن و اشک میریختن.
اما تهیونگ دیر تر از هانا جدا شد و دستش رو روی نبضش گذاشت
انگار یه سطل آب یخ ریخته بودن بالاش نبض نداشت
تهیونگ:هااانااا.....هااانااا....پاشو لامصب...هااانااا
اشکاش تند تند میریخت و هانا رو تکون میداد تا بلند شه.
با اومدن اورژانس بزور تهیونگ رو از هانا جدا کردن اما تهیونگ همچنان داد میزد
تهیونگ:هاانااا....هاانااا
بعد رفتن اورژانس با دو زانو روی زمین افتاد و زد زیر گریه.
آرمیا هیچوقت تا این حد این پسرایی که معروف بودن به پسرای ضد گلوله رو داغون ندیده بودن
#ANIL
@dady_2021
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_98
..... سوم شخص .....
همه جا توی سکوت مطلق بود....
هیشکی نفس نمیکشید و همه زل زده بودن به هفتا پسر که با جون و دل یه دختر رو بقل کرده بود....
اون دختر کاری رو کرد که بی شک هیچکدوم از آرمی ها همچین کاری نمیکردن.
نامجون از جاش پاشد و با پرخاش رو به محافظا داد زد:زنگ بزنید اورژانس
همه ی پسرا بلند شدن و عین مرغ سر کنده بال بال میزدن و اشک میریختن.
اما تهیونگ دیر تر از هانا جدا شد و دستش رو روی نبضش گذاشت
انگار یه سطل آب یخ ریخته بودن بالاش نبض نداشت
تهیونگ:هااانااا.....هااانااا....پاشو لامصب...هااانااا
اشکاش تند تند میریخت و هانا رو تکون میداد تا بلند شه.
با اومدن اورژانس بزور تهیونگ رو از هانا جدا کردن اما تهیونگ همچنان داد میزد
تهیونگ:هاانااا....هاانااا
بعد رفتن اورژانس با دو زانو روی زمین افتاد و زد زیر گریه.
آرمیا هیچوقت تا این حد این پسرایی که معروف بودن به پسرای ضد گلوله رو داغون ندیده بودن
#ANIL
@dady_2021
۳۳.۱k
۰۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.