بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد ،
یا آنکه ، گدایی محبت شده باشد،
دلگیرم از آن دل که در آن، حس تملک،
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد،
دل،به تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده ی آفت شده باشد،
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه ی نفرت شده باشد،
شرمنده ی عشقیم و دل منجمد ما،
جا دارد،اگر غرق خجالت شده باشد،
مقصود من از عشق نه این، حس مجازی ست،
ای عشق! مبادا که جسارت شده باشد!
یا آنکه ، گدایی محبت شده باشد،
دلگیرم از آن دل که در آن، حس تملک،
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد،
دل،به تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده ی آفت شده باشد،
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه ی نفرت شده باشد،
شرمنده ی عشقیم و دل منجمد ما،
جا دارد،اگر غرق خجالت شده باشد،
مقصود من از عشق نه این، حس مجازی ست،
ای عشق! مبادا که جسارت شده باشد!
- ۵۲۰
- ۱۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط