نویسنده زهرا مشکاتی کاربر انجمن

نویسنده : زهرا مشکاتی (کاربر انجمن)
نام رمان : قاصدک ها در راهند
ژانر : عاشقانه_اجتماعی- پلیسی
خلاصه رمان:
دنیا معلم خوبی است ، گرچه به دانش آموزانش سخت می گیر اما درس هایش فراموش نشدنی اند . دنیا از او مرد ساخته بود و او یاد گرفت که مردانگی کند و مرد بودنش را به رخ تمام نامرد ها بکشاند ؛ با اینکه هنوز گاهی لپ هایش گل می انداخت و در خلوتش هنوز دامن چین چینی می پوشید و قربان صدقه ی چشمان خودش می رفت ، پابرجا مانده بود و سیل های درد و سختی که خود را به او می تازاندند کمرش را خمیده نکرد. پابر جا پای رفتن ها و نماندن های آدم ها ماند و بی خشم و بدون رخنه کردن رنگ انتقام در وجودش ، به جلو می رفت و گذشته ی سنگینش را به دوش می کشید ..
بخشی از رمان:
دامن گل گلی بلند را پوشیدم. دور و بر اتاق رنگین اقدس خانوم را نگاه کردم ، اتاقش پر بود از فلفل های رنگی و سیر و پیاز خشک شده آویزان از در و دیوار، فکر کنم اقدس خانوم آنجا را با مطبخ یا آشپز خانه اشتباه گرفته بود . وقتی از تنها بودنم در اتاق مطمئن شدم ، روی فرش کهنه و پرز دار اتاق چرخ زدم و جلوی آینه ی قدی ترک خورده قر دادم و به صورت گل انداخته ام لبخند پاشیدم . بوی گلاب در اتاق پیچیده بود و من بی اختیار به عقب برگشتم . خیلی عقب ، صفحات خاطرات همین جور ورق می خوردند تا به یکی از مهمترین صفحات زندگیم رسیدم :
(هنوزکه هنوز است رطوبت چمن های خیس را روی پاهای برهنه ام حس می کنم و از تضاد رنگ سرخ شقایق ها با دشت سبز، لذت می برم ) خوب همه ی دشت را از زیر نظرم گذراندم تا بلکه، یکی دوتا قاصدک پیدا کنم که منتظر آرزو کردن من باشند . نه ؛ محض رضای خدا هم یک قاصدک نصفه نیمه پیدا نشد . روی چمنها دراز کشیدم . چمن ها را کندم و طراوتشان را با تمام وجودم بلعیدم و بوی خاک نم دار را یک نفس سر کشیدم . به بالا خیره شدم ، آسمان آبی ، صاف و یکدست بود و هیچ ابر مخملی سفیدی در آن پیدا نمی شد. حمید جلوی چشم اندازه ساده و بی ریای آسمان اردیبهشت ماه را گرفت. نمی دانم چرا بنظرم حمید مضطرب آمد و مردمک چشمانش دو دو می زدنند ! . حمید دستم را گرفت و کشید ، نق زدم اما حمید توجهی نکرد !


https://98iia.com/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%82%d8%a7%d8%b5%d8%af%da%a9-%d9%87%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%a7%d9%87%d9%86%d8%af/
دیدگاه ها (۱)

نام رمان: آهنگ پر احساس مننویسنده: نازیmژانر : عاشقانهتعداد ...

نام رمان: غم بی مادرینویسنده: نازیmژانر : عاشقانهتعداد صفحات...

نام نویسنده: ژیلا.ح (کاربر انجمن)نام رمان : غلندر بی خوابژان...

نام رمان: برگ زرد پاییزینویسنده: بهناز گرگانیژانر : عاشقانهت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط