چیزی که در دوست داشتنت

چیزی که در دوست داشتنت
بیش تر عذابم می دهد
این است که گر چه می خواهم
اما طاقت بیش تر دوست داشتنت را ندارم!

و آن چه در حواس پنج گانه ام
به ستوهم می آورد
این است که آن ها پنج تا هستند ، نه بیش تر!

زنی استثنائی چون تو را
احساساتی استثنائی باید
که بدو تقدیم کرد
و اشتیاقی استثنائی
و اشک هایی استثنائی!

زنی چون تو استثنائی را کتاب هایی باید
که ویژه او نوشته شده باشند
و اندوهی ویژه
و مرگی که تنها مخصوص و به خاطر او باشد!

تو زنی هستی متکثر
در حالی که زبان یکی است
چه می توانم کرد
تا با زبانم آشتی کنم

نزار قبانی
دیدگاه ها (۱)

عشقیعنی مرا جغرافیا درکار نباشدیعنی ترا تاریخ درکار نباشدیعن...

فصلی ست بین فصل پاییز و زمستانمن نام آن را می گذارم:فصلِ گری...

بهاراز نامه‌های عاشقانه‌ی من و تو شکل می گیرد«دوستت دارم»و پ...

اگر مردی را می‌شناسی که بیش از من دوستت دارداو را به من نشان...

توجیح چیست

رمان j_k

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط