سناریو درخواستی شیپ چیفویو و ات

🖤💛سناریو درخواستی شیپ چیفویو و ا/ت💛🖤
part:3
~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~
*چند مین بعد*
*ویو ا/ت*
*چیفویو و ا/ت روی کاناپه لش کرده بودن و داشتن فیلم میدیدن*
ا/ت:(بو کشید).چیفویو.
چیفویو:بله؟
ا/ت:تو بوی سوختگی احساس نمیکنی؟
چیفویو:وایسا(بو کشید).ای وایییییی(با داد).
ا/ت:(دست پاچه).چیه؟چی شده؟
چیفویو:پاپ کرن هااااااااا.
*چیفویو و ا/ت دویدن طرف آشپزخونه*
*ویو چیفویو*
چیفویو:سریع با ا/ت رفتیم تو آشپزخونه و دیدیم که پاپ کرن ها انقدر تو فر مونده که از فر ریخته بیرون و همشون سوخته.یهو ا/ت جیغ زد.
ا/ت:چیفویوووووو.برو فر رو خاموش کننننن.
چیفویو:(دست پاچه)با......باشه.
*چیفویو رفت فر رو خاموش کرد*
ا/ت:حالا باید اینجا رو تمیز کنیم.
چیفویو:آره
*ویو چیفویو موقع تمیز کاری*
چیفویو:ساعت دو صبح بود و من و ا/ت داشتیم آشپزخونه تمیز میکردیم که یهو یه سنگینی روی شونم احساس کردم.اون ا/ت بود که خوابش برده بود.براید استایل بغلش کردم و تمیز کاری رو گذاشتم برای فردا و ا/ت رو بردم تو اتاقمون و گذاشتمش رو تخت و باهم لالا کردیم.
~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆
🖤💛پایان💛🖤
🖤💛میدونم ریدم ولی امیدوارم خوشتون اومده باشه.💛🖤
🖤💛اگر سناریو درخواستی دارید تو کامنت ها بهم بگید.💛🖤
🖤💛خیلی دوستون دارم💛🖤
🖤💛همین دیگه💛🖤
🖤💛جانهههههههه💛🖤
دیدگاه ها (۱۱)

🖤💛🥺میدونم الان فکر میکنید که خیلی لوسم🥺💛🖤

🖤💛عرررررررر💛🖤

🖤💛سناریو درخواستی شیپ چیفویو و ا/ت💛🖤🖤💛موضوع:اگه پیامی که برا...

🖤💛سناریو درخواستی شیپ چیفویو و ا/ت💛🖤🖤💛موضوع:اگه پیامی که برا...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط