عشق دنباله دار《☆》پارت۲
عشق دنباله دار《☆》پارت۲
پس مدرسم با مدرسه لیرا یکیه خودمو انداختم رو تخت استراحت کردم غذامم خوردم ساعت۱۲ شب بود رفتم پایین دست شویی اومدم بیرون قلبم درد گرفت (دقت کنید همه حرفای ارا سرده و با اجوما معمولیه)
ارا:ایییییی
دستمو گزاشتم رو قلبم
اجوما:دخترم چی شد قلبت درد میکنه
ارا:آ.. ره/بادرد
اجوما: وایسا وایسا الان برات میارم
اجوما رفت قرصم رو آورد خوردم بهتر شدم بعد بردتم تو اتاقم
اجوما: دخترم مراقب باش خب
ارا:باشه اجوما ممنونم/کلافه
اجوما: من برم تو هم بخواب
ارا: باشه
آجوما رفت بعد وسایل مدرسمو آماده کردم و روی تخت رفتم دراز کشیدم و کم کم خوابم برد
راوی ویو:
خب دیگه ته ویو نمینویسم به خاطر اینکه زیاد حالا پارت نگیره به طور خلاصه بگم که هیچ کاری انجام نداد رو و شبش یه پارتی گرفت به عنوان آخرین شب تابستان همین
ساعت ۷صبح:
ارا ویو: با زنگ گوشیم بیدار شدم لباس مدرسه مو پوشیدم کیفمو برداشتم و رفتم پایین
ارا:صبح بخیر اجوما
اجوما: صبح بخیر دخترم بیا بشین صبحانه بخور/لبخند و مهربون
ارا:باشه اجوما
نشستم رو صندلی
ارا:اجوما
اجوما: جانم
ارا:بابام کجاست
اجوما: دیشب دیر اومدن خسته بودن بخاطر همونه
ارا:آها
اجوما:صبحانه تو بخور دیرت نشه
ارا:باشه اجوما
صبحانه مو خوردم
ارا: من رفتم اجوما
اجوما:باشه دخترم بسلامت
ارا:🙂
رفتم بیرون
سلام خانم
ارا:س..لام شما؟
راننده تون هستم جون وو
ارا:آها
بفرمایید
رفتم نشستم عقب
اسمت چیه
ارا:چرا میپرسی
خب باید بدونم دیگه
ارا:جانگ آرا
خب ارا چند سالته
ارا:اگه بگی خانم بهتر میشه
باشه خانم کوچولو
ارا:من کوچولو نیستم /جدی و سرد
(دقت کنین حرفهای آرا سرد و جدیه)
باشه بابا
ارا:.....
دیگه حرفی نزدیم تا رسیدم خیلی استرس داشتم
خب خانم کوچولو رسیدیم
ارا:....
خانم کوچولو
ارا:ها
استرس نداشته باش خب /لبخند حالا برو دیرت نشه
ارا:باشه
از ماشین پیاده شدم و رفتم تو حیاط که یه خانمی اومد سمتم
@خانم جانگ آرا؟
ارا:بله خودمم
@اوه عزیزم من مدیر مدرسه ام بهم بگو خانم مینسو/با لبخند و مهربون
ارا:چشم خانم مینسو
@بیا تا به معلمت بگم ببرتت
ارا:چشم
دنبالش رفتم تو دفتر دبیرا
@اقای هیم
&بله خانم مینسو
@دانش آموز جدید دارید
&اوه بله
@دخترم شما با آقای هیم برو کلاس
ارا:چشم
خانمه رفت
&دخترم بیا دنبالم
ارا:چشم
رفتم دنبالش رفت طبقه بالا
&بجز طبقه پایین ۳ طبقه دیگه هم هست کلا ۴ طبقه هست شما طبقه دومین
ارا:بله
&من میرم تو صدات کردم بیا داخل
ارا:چشم
&اهممم بچه هاااا ساکت
بچه ها ساکت شدن
..........
پس مدرسم با مدرسه لیرا یکیه خودمو انداختم رو تخت استراحت کردم غذامم خوردم ساعت۱۲ شب بود رفتم پایین دست شویی اومدم بیرون قلبم درد گرفت (دقت کنید همه حرفای ارا سرده و با اجوما معمولیه)
ارا:ایییییی
دستمو گزاشتم رو قلبم
اجوما:دخترم چی شد قلبت درد میکنه
ارا:آ.. ره/بادرد
اجوما: وایسا وایسا الان برات میارم
اجوما رفت قرصم رو آورد خوردم بهتر شدم بعد بردتم تو اتاقم
اجوما: دخترم مراقب باش خب
ارا:باشه اجوما ممنونم/کلافه
اجوما: من برم تو هم بخواب
ارا: باشه
آجوما رفت بعد وسایل مدرسمو آماده کردم و روی تخت رفتم دراز کشیدم و کم کم خوابم برد
راوی ویو:
خب دیگه ته ویو نمینویسم به خاطر اینکه زیاد حالا پارت نگیره به طور خلاصه بگم که هیچ کاری انجام نداد رو و شبش یه پارتی گرفت به عنوان آخرین شب تابستان همین
ساعت ۷صبح:
ارا ویو: با زنگ گوشیم بیدار شدم لباس مدرسه مو پوشیدم کیفمو برداشتم و رفتم پایین
ارا:صبح بخیر اجوما
اجوما: صبح بخیر دخترم بیا بشین صبحانه بخور/لبخند و مهربون
ارا:باشه اجوما
نشستم رو صندلی
ارا:اجوما
اجوما: جانم
ارا:بابام کجاست
اجوما: دیشب دیر اومدن خسته بودن بخاطر همونه
ارا:آها
اجوما:صبحانه تو بخور دیرت نشه
ارا:باشه اجوما
صبحانه مو خوردم
ارا: من رفتم اجوما
اجوما:باشه دخترم بسلامت
ارا:🙂
رفتم بیرون
سلام خانم
ارا:س..لام شما؟
راننده تون هستم جون وو
ارا:آها
بفرمایید
رفتم نشستم عقب
اسمت چیه
ارا:چرا میپرسی
خب باید بدونم دیگه
ارا:جانگ آرا
خب ارا چند سالته
ارا:اگه بگی خانم بهتر میشه
باشه خانم کوچولو
ارا:من کوچولو نیستم /جدی و سرد
(دقت کنین حرفهای آرا سرد و جدیه)
باشه بابا
ارا:.....
دیگه حرفی نزدیم تا رسیدم خیلی استرس داشتم
خب خانم کوچولو رسیدیم
ارا:....
خانم کوچولو
ارا:ها
استرس نداشته باش خب /لبخند حالا برو دیرت نشه
ارا:باشه
از ماشین پیاده شدم و رفتم تو حیاط که یه خانمی اومد سمتم
@خانم جانگ آرا؟
ارا:بله خودمم
@اوه عزیزم من مدیر مدرسه ام بهم بگو خانم مینسو/با لبخند و مهربون
ارا:چشم خانم مینسو
@بیا تا به معلمت بگم ببرتت
ارا:چشم
دنبالش رفتم تو دفتر دبیرا
@اقای هیم
&بله خانم مینسو
@دانش آموز جدید دارید
&اوه بله
@دخترم شما با آقای هیم برو کلاس
ارا:چشم
خانمه رفت
&دخترم بیا دنبالم
ارا:چشم
رفتم دنبالش رفت طبقه بالا
&بجز طبقه پایین ۳ طبقه دیگه هم هست کلا ۴ طبقه هست شما طبقه دومین
ارا:بله
&من میرم تو صدات کردم بیا داخل
ارا:چشم
&اهممم بچه هاااا ساکت
بچه ها ساکت شدن
..........
۱۰.۶k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.