کاش یک تکه سنگ بودم یک تکه چوب مشتی خاک

کاش یک تکه سنگ بودم. یک تکه چوب. مشتی خاک
کاش یک سپور بودم. یک نانوا ، یک خیاط. دست فروش
دوره گرد. پزشک. وزیر .یک واکسی ِ کنار خیابان
کاش کسی بودم که تو را نمی شناخت . کاش دل ام از سنگ بود.
کاش اصلاً دل نداشتم . کاش اصلاً نبودم . کاش نبود ی . کاش می شد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد‌.
دیدگاه ها (۱)

"ﺁﺩﻣﻬﺎ "ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ...ﮔﺎﻫﻲ .....ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮ...

کتاب و برداشتخواست ورق بزنه بره وسطاشاما یهو همون اولش روی ی...

درآخرگفت...'بازی'.. بردوباخت دارد..زبانم بندآمدکه به اوبگویم...

نترس جانم ظرفیت باورمنبه اندازه همه دنیاست اماتودروغت رابگو•...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط