جای زخمهایی که زده بود را

جای زخم‌هایی که زده بود را
می‌شست
تا نمک بیشتری بریزد
گرگ قصه‌ی مادربزرگ
همیشه شاخ و دم نداشت.

#منیر_ولیزاده
دیدگاه ها (۰)

تو را می‌خواهم و تماس با ته وجودت را می‌خواهم،با آن جایی که ...

چه زمستانی شد برایمماه دی باشد،متولد دی باشی،فقط آغوشت را کم...

تا عشق" تویی"هیچ نخواهماز " دنیا "#مژگان_بوربور

قدم بزن، در حوالی منشعر تنهایی منبی" تو" پاییزبه کدام بهانه ...

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط