هر چه کردم که فراموش کنم آه نشد

هر چه کردم که فراموش کنم آه نشد

رفتم از خاطر و ، دلتنگِ دلم گاه نشد

 

او که با عشق به آغوشِ دلم آمده بود

تکیه بر عقل زد و ، همنفسِ راه نشد

 

گفت اندیشه ی او با من و با من شدن است

کلبه ام آه ، ولی روشن از آن ماه نشد

 

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

هیمه بر آتشِ ما ریخت و همراه نشد

 

من حسودم به هر آنکس که نگاری بیند

سهمم از عشق به اندازه ی یک کاه نشد

 

دفترم پُر شده از بغض ، چه باید بکنم ؟

هر چه کردم که فراموش کنم ، آه نشد

 


#عاشقانه ...
دیدگاه ها (۱)

کافر ! دلِ من در گرهِ موی تو بند استمومن شده بر قبله یِ گیسو...

باران میان سجده و سجاده ات جاریست گاهی دچار بغضی و لبخند اجب...

,, 💞 🌿 سلام ...🌿 💞 💞 🌿 سلام ...🌿 💞 بیا هر روز... که بیدار می...

نـوشتم نـامه ای بهر تـو ای عطرِ پریشانیخطوطِ مبهمی از لای به...

بابایی

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط