امروز برای کیانا گل خریدم

امروز برای کیانا گل خریدم!
مثلِ همیشه ذوق نکرد اما برقِ خوشحالی و میشد توی چشماش دید
گفته بود دیگه چیزی نمیتونه خوشحالش کنه
اما یه شاخه رز قرمز تونست یکم از دردای روحش کم کنه
خسته س!
این روزا زیادی خسته س و حوصله ی منم نداره
هی دستش و میگیرم میبرم پیاده روی تو هوای آزاد ؛ میکِشمش جلوی آینه رژ صورتی سُر میدم رو لباش ؛ واسش فیلم و آهنگ میزارم ؛ گوشی میدم دستش مجبورش میکنم رمانِ نیمه کاره ش و تموم کنه ؛ حتی پیامای دوستاش و نشونش میدم
اما اون خیلی داغون تر از این حرفاست که بخواد با تلاشِ من درست شه
نمیدونم شاید باید بغلش کنم
شاید اگه گریه کنه آروم بگیره
شاید یه شب که خوابید فرداش تغییر کرده بود
شایدم یه شب که خوابید فرداش از این کالبدِ سنگین و ماتم زده فرار کرده بود
کسی چمیدونه :)؟...

#کاف_علیزاده
چهارشنبه ‌| 11 آبان ماه 1401

پ.ن : هرروز کلی از وقتم و به تماشای این گُلا جلوی مترو میگذرونم!
و به قول شاعر : سیر نمی‌شوم زِ تو^^
امروزم واسه خودم یه شاخه گل خریدم که یادم بیاد زندگی هنوزم جریان داره...
دیدگاه ها (۰)

بیا صادقانه حرف بزنیم!قبول دارم تو شبیه مسکن عمل میکنی و میت...

یه جا خیلی قشنگ نوشته بود:حس الانم یه جوریه که انگار یکی بهم...

من هیچ وقت با بقیه فرق نداشتم!من یه آدم معمولی بودم ؛ حتی شا...

عاشورا کردی تو دلامون!...با دیدنت برای کدوم گریه کنیم؟پهلوی ...

تناسخ چپتر ۱۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط