مادربزرگ آخر همهی تلفنهایش میگفت

#مادربزرگ آخر همه‌ی تلفن‌هایش می‌گفت:

کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صدایتان را بشنوم

ما هم که #جوان و جاهل
چه می‌دانستیم

#صدا با #دل ِ آدم چه می کند
دیدگاه ها (۱)

جمعه هاشرح دلمیک غزل کوتاه استکه ردیفش همه "دلتنگ توام"می آی...

آقا بیاکه فاصلهفریاد میزند ...اللهم عجل لولیک الفرج

برام هیچ #حسی شبیه #تو نیست...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

عین کسی که در تمام تناسخ هایشفاحشه ای غمگین بودهو مجسمه ی بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط