یاسر بینام تیر ماهی
#یاسر_بینام_تیر_ماهی
عقرب چشمهاتو میدیدم، اغلب زخمهامو میبینی
عاشقت بودمو بهت ساده، گفتم اما، چرا نفهمیدی؟!
هر نگاش پر از یه رنگی بود، روزهای اولی که دوستم داشت
رنگ آبی به آسمونم داد، ستاره تو دله شبم میکاشت
اون که طعم لباش طعم رویا بود
بوسه هاش قلبمو تکون میداد
مرده بودم نگاه پر مهرش، زندگی رو بهم نشون میداد
امپراتور دلبری بودو من، یه سرباز رونده از دربار
گفتم عاشق شدم بهم خندید، گفت از این خواب کهنه دست بردار...
صبح با خواب چشم اون بیدار، شب، با یاد اون چشم میرفت
خواب دیدم که غرق شادی بود، وقتی از چشم من اشک غم میرفت...
خواب دیدم که رویه یک بالش،
سر اون گرم عشقه یارش بود....
خواب دیدم که یک لب هرزه، نیمه شب چه بیقرارش بود......
عقرب چشمهاتو میدیدم، اغلب زخمهامو میبینی
عاشقت بودمو بهت ساده، گفتم اما، چرا نفهمیدی؟!
هر نگاش پر از یه رنگی بود، روزهای اولی که دوستم داشت
رنگ آبی به آسمونم داد، ستاره تو دله شبم میکاشت
اون که طعم لباش طعم رویا بود
بوسه هاش قلبمو تکون میداد
مرده بودم نگاه پر مهرش، زندگی رو بهم نشون میداد
امپراتور دلبری بودو من، یه سرباز رونده از دربار
گفتم عاشق شدم بهم خندید، گفت از این خواب کهنه دست بردار...
صبح با خواب چشم اون بیدار، شب، با یاد اون چشم میرفت
خواب دیدم که غرق شادی بود، وقتی از چشم من اشک غم میرفت...
خواب دیدم که رویه یک بالش،
سر اون گرم عشقه یارش بود....
خواب دیدم که یک لب هرزه، نیمه شب چه بیقرارش بود......
۲.۶k
۱۷ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.