وقتی ماه کامل شد پارت۸
+وات توکه دنبال من هم نیومدی
-هنوز منو نشناختی
+نیاز به شناختن هم نیست
-جدی میگی
+من با تو شوخی دارم؟
لباشو گذاشت روی لبام که دست خودم نبود و همراهیش کردم بعد چند دقیقه ازم جدا شد
+کثافت عوضی
-پس دوستم داری که همراهی کردی
+روانی دیگه نمی خام ببینمت گمشو فقط
باشه ای زیر لب گفت و رفت حس کردم ناراحت شد ولی این عوضی اولین بوسه ی منو برداشت
رفتم خوابیدم تا یکم آروم بشم و اتفاق هارو فراموش کنم
(ساعت۷)
با استرس دم در اتاقش وایساده بودم و رفتم داخل
+آقا وقت بیدار شدن هستش
-برو بیرون
+صبحانه حاضره
-بهت گفتم برو بیرون
بدون هیچ حرفی رفتم بیرون
بعد از اینکه میز رو چیدیم و به صف وایسادم که جیمین اومد حتی نگاهم نمی کرد
نمی دونم چرا باید از اینکه بهم توجه نمی کرد ناراحت بشم
-هنوز منو نشناختی
+نیاز به شناختن هم نیست
-جدی میگی
+من با تو شوخی دارم؟
لباشو گذاشت روی لبام که دست خودم نبود و همراهیش کردم بعد چند دقیقه ازم جدا شد
+کثافت عوضی
-پس دوستم داری که همراهی کردی
+روانی دیگه نمی خام ببینمت گمشو فقط
باشه ای زیر لب گفت و رفت حس کردم ناراحت شد ولی این عوضی اولین بوسه ی منو برداشت
رفتم خوابیدم تا یکم آروم بشم و اتفاق هارو فراموش کنم
(ساعت۷)
با استرس دم در اتاقش وایساده بودم و رفتم داخل
+آقا وقت بیدار شدن هستش
-برو بیرون
+صبحانه حاضره
-بهت گفتم برو بیرون
بدون هیچ حرفی رفتم بیرون
بعد از اینکه میز رو چیدیم و به صف وایسادم که جیمین اومد حتی نگاهم نمی کرد
نمی دونم چرا باید از اینکه بهم توجه نمی کرد ناراحت بشم
- ۵.۷k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط