دروغ اجباری پارت 12
دروغ اجباری
پارت 12
داشتن از ساختمون میرفتن پایین که رزی و چانیول رو توی حیاط دیدن(مثلا یه طرفش شیشست)
رزی داشت میدویید وقتی داشت از کنار چانیول رد میشد چانیول توپو پرتاب کرد سمتش.
رزی سریع با دستش توپو گرفت.
(بچه ها اینو بدونید رزی کلا نمیخنده گریه هم نمیکنه و حتی نمیترسه یعنی چهرش فقط اینه👈🏻😑دقیقا مثل کسی که افسردگی داره)
چانیول پوزخند زد.
ولی اونایی که داشتن نگاهشون میکردن تعجب کردن.
چانیول:میبینم با اونموقع فرق کردی!😏
رزی:واسه اینکه دیگه نزارم عوضیای مثل تو بهم صدمه بزنن.
چانیول رفت سمت رزی رزی هم هی میرفت عقب
چانیول همینجوری که داشت میرفت جلو گفت
چانیول:اول اینکه مراقب حرف زدت باش جوجه کوچولو دوم اینکه من هنوز دوس...
جیمین:هی اینجا چخبره؟
#جیمین
رزی و چانیچل پاشتن حرف میزدن که دیدم چنایول داره میره سمت رزی، رزی هم داشت میرفت عقب.
ترسیدم بلایی سرش بیاره سریع از پله ها رفتم پایین دویدم سمتشون و گفتم
من:هی اینجا چخبره؟
#بیتا
چانیول:آه...(برگشت رو به جیمین)مزاحم نشو ریزه میزه یه کاری بین خودمونه فضولیشم به تو نیومده.
جیمین:هه مگه شهر هرته که هرجا میخوای با یکی بحث کنی؟الان همه میخوان ورزش کنن متاسفانه ایستادی سر راه.
چانیول:بعدا به حسابت میرسم.
و رفت(پ نه انتظار داشتی بیاد؟)
شوگا:هی جیمین، چی بهش گفتی؟
جیمین:هیچی فقط گفتم میخوایم ورزش کنیم سر راهه.
نامجون:اووو تو از کی به ورزش اهمیت میدی؟
جیهوپ:راس میگه تا جایی که یادمه تو و کوک و تهیونگ همش تو مدرسه کلاس ورزشا رو میپیچوندین.
جیمین:الان میخوایم آیدول بشیم پس باید اهمیت بدم!من میرم ورزش بعدا میبینمتون.
شوگا(رو به رزی):تو خوبی؟
رزی زیر لبش گفت
رزی:کی خوب بودم که الان خوب باشم؟
بعد بلند گفت
رزی:میتونستم بهتر باشم...منم میرم ورزش کنم.
جیمین داشت دور زمین میدویید و از رزی خیلی جلوتر بود.
ولی رزی تو 3 ثانیه بهش رسید.
وقتی رسید کنارش سرعتشو کم کرد و به جیمین گفت
رزی:لازم نبود خودتو قاطی کنی.
بعد از جیمین زد جلو.
انبدر تند بود که جیمین از شدت تعجب ایستاد.
خیلی طولانی شد دیگههههه خودم انتظار اینهمه رو نداشتم😑
لایک+30
کامنت+45
پارت 12
داشتن از ساختمون میرفتن پایین که رزی و چانیول رو توی حیاط دیدن(مثلا یه طرفش شیشست)
رزی داشت میدویید وقتی داشت از کنار چانیول رد میشد چانیول توپو پرتاب کرد سمتش.
رزی سریع با دستش توپو گرفت.
(بچه ها اینو بدونید رزی کلا نمیخنده گریه هم نمیکنه و حتی نمیترسه یعنی چهرش فقط اینه👈🏻😑دقیقا مثل کسی که افسردگی داره)
چانیول پوزخند زد.
ولی اونایی که داشتن نگاهشون میکردن تعجب کردن.
چانیول:میبینم با اونموقع فرق کردی!😏
رزی:واسه اینکه دیگه نزارم عوضیای مثل تو بهم صدمه بزنن.
چانیول رفت سمت رزی رزی هم هی میرفت عقب
چانیول همینجوری که داشت میرفت جلو گفت
چانیول:اول اینکه مراقب حرف زدت باش جوجه کوچولو دوم اینکه من هنوز دوس...
جیمین:هی اینجا چخبره؟
#جیمین
رزی و چانیچل پاشتن حرف میزدن که دیدم چنایول داره میره سمت رزی، رزی هم داشت میرفت عقب.
ترسیدم بلایی سرش بیاره سریع از پله ها رفتم پایین دویدم سمتشون و گفتم
من:هی اینجا چخبره؟
#بیتا
چانیول:آه...(برگشت رو به جیمین)مزاحم نشو ریزه میزه یه کاری بین خودمونه فضولیشم به تو نیومده.
جیمین:هه مگه شهر هرته که هرجا میخوای با یکی بحث کنی؟الان همه میخوان ورزش کنن متاسفانه ایستادی سر راه.
چانیول:بعدا به حسابت میرسم.
و رفت(پ نه انتظار داشتی بیاد؟)
شوگا:هی جیمین، چی بهش گفتی؟
جیمین:هیچی فقط گفتم میخوایم ورزش کنیم سر راهه.
نامجون:اووو تو از کی به ورزش اهمیت میدی؟
جیهوپ:راس میگه تا جایی که یادمه تو و کوک و تهیونگ همش تو مدرسه کلاس ورزشا رو میپیچوندین.
جیمین:الان میخوایم آیدول بشیم پس باید اهمیت بدم!من میرم ورزش بعدا میبینمتون.
شوگا(رو به رزی):تو خوبی؟
رزی زیر لبش گفت
رزی:کی خوب بودم که الان خوب باشم؟
بعد بلند گفت
رزی:میتونستم بهتر باشم...منم میرم ورزش کنم.
جیمین داشت دور زمین میدویید و از رزی خیلی جلوتر بود.
ولی رزی تو 3 ثانیه بهش رسید.
وقتی رسید کنارش سرعتشو کم کرد و به جیمین گفت
رزی:لازم نبود خودتو قاطی کنی.
بعد از جیمین زد جلو.
انبدر تند بود که جیمین از شدت تعجب ایستاد.
خیلی طولانی شد دیگههههه خودم انتظار اینهمه رو نداشتم😑
لایک+30
کامنت+45
۱۵.۲k
۲۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.