تاری از موی سرت کم بشود میمیرم

تاری از موی سرت کم بشود میمیرم
آه گیسوی تو درهم بشود می میرم

قلب من از تپش قلب تو جان می گیرد
آه قلب تو پر از غم بشود می میرم

من که از عالم و ادم به نگاه تو خوشم
سهم چشمان تو ماتم بشود می میرم

مثل ان شعله که از بارش باران مرده ست
اشک چشم تو دمادم بشود می میرم

وقت بیماری و بیتابی من دست کسی
جای دستان تو مرهم بشود می میرم

جان من بسته به هر تار سر موی تو است
تاری از موی سرت کم بشود می میرم
دیدگاه ها (۴)

.دلم تنگ استصدایم خیس و بارانی ستنمیدانم چرا در قلب من پاییز...

*گفتی: مگر من کیستم؟ گفتم: تو دنیای منی...گفتی: به جز این چی...

یلداتون پیشاپیش مبارک!

🔸 عذرخواهی می‌کنمبنده در این شعر دارَم عذرخواهی می‌کنماز تو ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط