لعنتی اند

لعنتی اند
این خیابان ها ؛ وقتی که شب های پاییز باشد ، از خانه بیرون بزنی و زمان ؛ رأسِ دلتنگی ات بایستد ، دست توی جیبت ببری ، آسمان و ابرها و حال و هوای عاشقانه ی خیابان را ببینی و آه بکشی که چرا آنی که باید ، نیست ؟!
چرا نیست همان کسی که دوست داشتی با او تمام این مسیرِ جانانه را قدم بزنی ، دستانش را بگیری ، با او بخندی و از حالِ خوبِ گنجشک ها و پرستوهای جا مانده از کوچ بگویی ؟ چرا نیست همانی که لابه لای حرف زدن ، عاشقانه نگاهت کند و کنارش احساس امنیت کنی ؟
چه اندازه فقیرند این خیابان ها ، این شهر و این پاییز ، وقتی دلت هوای کسی را کرده ،
کسی که باید باشد ، اما نیست !
#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۲)

این جمعه هم نیامدی این جمعه هم نبودیدر نبودت گویی جمعه ه...

‌ I would rather love someone i can't have than have someone...

هرشب راس ساعت دلتنگی من به انتظار دلبرِ خیالی دلبر به انتظا...

راستی آدم های که میرند و هیچ وقت برنمیگردنکجا میرند ؟؟ ...

عشـق تحقیر شده 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌...

My Vampire Mate Season 2 part : ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط