یک وقت هایی هیچ مرگت نیست
یک وقت هایی هیچ مرگت نیست
ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد...
یکی باشد که هی به او فکر کنی
و او هیچ به تو فکر نکند
انگار مرض داری
خودآزاری که دنبال دستمالی بگردی برای سری که بی سوداست
به فکر سودایی...
نمیروی دنبال کسی که در سرش هوای توست برعکس میروی به هوای کسی که اصلا حواسش به تو نیست...
یک جور کشش احمقانه داری به بی محلی
به سردی
به جذابیتی پر غرور....
یک وقت هایی خودت هم نمی فهمی چرا ولی
وارونه ای...
لج می کنی
از خودت میرانی
خود رانده می شوی
و باز به این وارونگی بی دلیل ادامه میدهی...
تقصیر تو نیست شاید
می دانی انگار همه ما به دنبال آن " دست نیافتنی" هستیم
همیشه میدویم میجوییم
و آنقدر به دوردست ها خیره ایم
که آن کس را که پا به پایمان دویده نمی بینیم
کلا ما همیشه دنبال بهانه ایم تا کسی را که دوستمان دارد جا بگذاریم
او چشم بگذارد،
تا ده بشمارد
و ما به آنی
غیب شویم
ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد...
یکی باشد که هی به او فکر کنی
و او هیچ به تو فکر نکند
انگار مرض داری
خودآزاری که دنبال دستمالی بگردی برای سری که بی سوداست
به فکر سودایی...
نمیروی دنبال کسی که در سرش هوای توست برعکس میروی به هوای کسی که اصلا حواسش به تو نیست...
یک جور کشش احمقانه داری به بی محلی
به سردی
به جذابیتی پر غرور....
یک وقت هایی خودت هم نمی فهمی چرا ولی
وارونه ای...
لج می کنی
از خودت میرانی
خود رانده می شوی
و باز به این وارونگی بی دلیل ادامه میدهی...
تقصیر تو نیست شاید
می دانی انگار همه ما به دنبال آن " دست نیافتنی" هستیم
همیشه میدویم میجوییم
و آنقدر به دوردست ها خیره ایم
که آن کس را که پا به پایمان دویده نمی بینیم
کلا ما همیشه دنبال بهانه ایم تا کسی را که دوستمان دارد جا بگذاریم
او چشم بگذارد،
تا ده بشمارد
و ما به آنی
غیب شویم
- ۱.۲k
- ۱۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط