راویرفتن داخل که یکدفعه فلیکس پرید جلوشون

راوی:رفتن داخل که یکدفعه فلیکس پرید جلوشون
+وای وای خدا نکشتت
✓زد زیر خنده
+زد تو بازوش هنوزم اون عادتو داری
✓اره ....سلام به همگی
همه:سلاممم
+خب بچه ها معرفی میکنم
ایشون پسر عموم فلیکس و خواهرش.....فلیکس رورا کوش
✓اها رورا رفته بوسان
+ها؟کی رفت
✓دیروز
+اوهوم باشه خب بچه ها خواهرش اسمش رورا هست ولی نیومده
&اوممم یجی
+جونم
✓خب بچه ها بشینید روی میز وی ای پی قسمت پنج
+باشه هیونی بچه ها رو ببر تا بیام
×بیب کاری داری اینجا
+اره تو هم وایستا
-بریم بچه ها
✓یجیا نمی خوای معرفی کنی
+ایشون این اقا دوست پسر بنده هستن
✓خوش اومدی به جمع ما دختر عمو و پسر عمو
×همچنین راستی اسمتون چیه
✓فلیکس و اسم شما
×راحت باش باهام اسمم شوگا هست
+منم برگ چغندرم
×عه خدا نکنه
✓دختر عمو برو بشین پیش بچه ها
+باشه من رفتم
×بریم بای
✓بای


ویو یونگی
×رفتیم نشستیم غذا رو سفارش دادیم که دیدم فلیکس اومد و گفت ‌.‌‌......


اگه بد شد بهم بگید تا ادامه ندم
دیدگاه ها (۱)

لباس ات برای داخل خونشون که پوشیده بود

-یونگیییی یجی روت کراشه+از خجالت اب شد دویید رفت تو اتاق×هاا...

+دیدم که سوهیون زود اومد رفتم از سر عادت لبشو بوسیدم و رفتم ...

یجی دختری درست مثل مادرش چشمایی کشیده و خوشگل لبایی به رنگ گ...

خب خب بریم واسه پارت نهم

black flower(p,234)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط