دیدم که سوهیون زود اومد رفتم از سر عادت لبشو بوسیدم و رف

+دیدم که سوهیون زود اومد رفتم از سر عادت لبشو بوسیدم و رفتم بالا یه دوش چند مینی گرفتم یه ارایش لایت کردمو و موهام رو خشک کردم ولی باز گذاشتم و لباسایی رو که خریدم رو پوشیدم یه لباس سیاه خوشگل رفتم پایین که دیدم دوستای سوهیون اومدن چقدر خوشگلن وای خدا فک کنم کراش زدم اونا هم نگام میکردن که سرمو به طرف سوهیون دادم
+هیون دوستاتو معرفی نمیکنی
-اره خب اسم ایشون هوپی هست اسم ایشون هم جین هست اسم ایشون هم یونگی
+انیاسیو
@سلاممم اسم من جین
/اسم منم هوپی
×اسم منم یونگی
+خوشبختم

تق تق تق تق
+داداش درو باز میکنی
-باشه


درو باز کرد که دوستای یجی اومدن
+یری ، جویی ، میراااااا
-خوش اومدین
&ممنون
+رفت بغلشون کرد
+بیاید بشینید
~یجی اینا چقدر کراشن (جوری که فقط یجی بشنوه)
+اوهوم من روی یونگی کراشم
~من روی هوپی
&من روی داداشت
+چیییییییی(داد)

همه روشونو به یجی دادن
+هه هه هه هیچی نگاه ابرومو بردی
-یجی بیا داخل اشپزخونه کمکم کن چایی بریزم
+باشه



رفتن داخل اشپز خونه
+داداش یچیزی بگم
-بگو خوشگلم
+من از یونگی خوشم میاد
-چییی
+خوشم میاد
-من رفتم بگم
+نه نه وایستا

دویید رفت بگه که یجی پرید رو کولش دهنشو گرفت
+خفه شو
همه داشتن نگاه میکردن که میرا به سوهیون کمک کرد دهنشو باز کنه سوهیون هم داد زد.....




برای این رمان دارم پوستر میسازم
دیدگاه ها (۰)

راوی:رفتن داخل که یکدفعه فلیکس پرید جلوشون+وای وای خدا نکشتت...

لباس ات برای داخل خونشون که پوشیده بود

یجی دختری درست مثل مادرش چشمایی کشیده و خوشگل لبایی به رنگ گ...

(علامت یجی+ علامت سوهیون-)+انیوسیو اسم من یجی هست جئون یجی م...

ALove in the sunset

چند پارتی 🖤🤍دیدم یه مادر پدر دارن با مدیر دعوا میکنم فهمیدم ...

فیک ازدواج اجباری P:1دریا: سلام اسم من دریا و ۲۳ سالمه یه دخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط