𝔨𝔞𝔰𝔢𝔥𝔢 𝔨𝔥𝔬𝔬𝔫 𝔭𝔞𝔯𝔱 ²¹ ( آخر )
رزا : عروس دیونهههه .
ا/ت : رزاااا ... چه خوشگل شدیییی دختر .
رزا : تو که خوشگل تری عوضی جذاب .
ا/ت : میلو رو آماده کردن ؟
رزا : نمید ...
میلو رو که دیدیم سکوت کردیم . انقدره خوشگل شده بود که مطمئنم یونگی روانیش میشد .
میلو : عروسای دیونهههههه رو نگااااا .
رزا ، ا/ت : میلوووووووو .
همو بغل کردیم و منتظر پسرا موندیم . عروسی سه نفرم با هم بود . اون روز رویایی بود . کوک خیلی جذاب شده بود . البته ناگفته نمونه تهیونگ خان هم یه پا جنتلمن شده واس خودش . یونگی هم که قربون داداشم برم ماه شده بود . حالا داداشم که نه پسر عموم . هرچی ... کلا بگم .. بهترین شب عمرم بود ...
پایان ...
1400/11/13
نویسنده : 𝓿𝓴𝓸𝓸𝓴𝓶𝓲𝓷 ( کمند جعفری )
ا/ت : رزاااا ... چه خوشگل شدیییی دختر .
رزا : تو که خوشگل تری عوضی جذاب .
ا/ت : میلو رو آماده کردن ؟
رزا : نمید ...
میلو رو که دیدیم سکوت کردیم . انقدره خوشگل شده بود که مطمئنم یونگی روانیش میشد .
میلو : عروسای دیونهههههه رو نگااااا .
رزا ، ا/ت : میلوووووووو .
همو بغل کردیم و منتظر پسرا موندیم . عروسی سه نفرم با هم بود . اون روز رویایی بود . کوک خیلی جذاب شده بود . البته ناگفته نمونه تهیونگ خان هم یه پا جنتلمن شده واس خودش . یونگی هم که قربون داداشم برم ماه شده بود . حالا داداشم که نه پسر عموم . هرچی ... کلا بگم .. بهترین شب عمرم بود ...
پایان ...
1400/11/13
نویسنده : 𝓿𝓴𝓸𝓸𝓴𝓶𝓲𝓷 ( کمند جعفری )
۲۴.۸k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.