روز و شبم سرآمد و با یاد او گذشت

روز و شبم سرآمد و با یاد او گذشت
یعنی که عمر من همه در آرزو گذشت
مارا نبود اگر خبر از رنج روزگار
آن روزگار بود که با یاد او گذشت
فرخنده روز آنکه درآیی تو از درش
وآنکو شبش به صحبت آن ماهرو گذشت
سنگ جفا مزن به سبوی دل کسی
دانی تو خود ز سنگ، چها بر سبو گذشت؟
از جویبار عمر مرا آب زندگی
چون اشکی از دو دیده و آبی ز جو گذشت
از ماجرای روز جوانی ز ما مپرس
روز شباب طی شد و بد یا نکو گذشت
ما گوهر مراد "پزشکی" نیافتیم
هرچند عمر ما همه در جستجو گذشت
دیدگاه ها (۶)

مردها این پسر کوچولوهای ریش دار هیچ وقت موجودات پیچیده ای نب...

عاشق نشدی زاهد، دیوانه چه می دانی؟در شعله نرقصیدی، پروانه چه...

خانه ام وقتی که میایی تمامش مال تو هر چـه دارم غیر تنهایی تم...

حالا که خواب رفته دلم بی صدا بروآرام رد شو از من و بی اعتنا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط