رسید لب به لب و بوسه های ناب زدیم

رسید لب به لب و بوسه های ناب زدیم
دو جام بود که با نیت شراب زدیم

دو گل که با عطش بوسه های پی در پی
به روی پیرهن سرخشان گلاب زدیم

نه از هوس که ز جور زمانه! لب به شراب
اگر زدیم برای دل خراب زدیم...

مؤذنا به امید که می زنی فریاد؟!
تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم

مگرد بی سبب ای ناخدا که غرق شده است
جزیره ای که به سودای آن به آب زدیم!

#فاضل_نظری

#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکر نو
دیدگاه ها (۵)

چشم مولا که شد از نور تو روشن ای ماهگفت: لا حول و لا قوة الا...

ای دوست!!! قبولم کن و جانم بستان!مستم کن و وز هردو جهانم بست...

خورشید محو گیسوی بالا بُلندتانافتاده تا نسیم به دست کمندتانل...

نامه دادم نخوری سیبولی دیر رسید...#علیرضا_آذر #عاشقانه_های_پ...

عجیب ترین و مرموزترین قانون نانوشتهو ناشناخته ی دنیا قانون م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط