گفتی که شعرم مست مستت می کند

گفتی که شعرم، مست مستت می کند
غافل از ان چشمی شدم،باده پرستم میکند

شعری برایت خوانده ام آنرا به جانت دوختم
چشمی که بر هم میزنی خنجر به جانم میکند

من خود اسیر چشم تو،حیران ز روی ماه تو
تو از من درمانده تر،شعر تمنا میکنی

شعرم تویی،فکرم تویی،مجنون سرگشته منم
بهر لبانت بوسه ای،امروز و فردا میکنی..
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۲۲)

با توام همسفر عشق٬بفرما بنشینعاشق از نفس افتاده ! بفرما بنشی...

رنگ چشمانت به دل جا مانده استطرح یاقوتی که خارا مانده است ر...

شـراب.عشـق تـو در دل نـه در پیمانـه ات.باشـد ڪجا ای.شمع همچو...

‌ تا نگاهت میکنم حالم پریشان میشود دست وپایم همچو شاخ بید لر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط