جوووووووون عشقه منووووو.....
جوووووووون عشقه منووووو.....
یعنی زاویه عکس تو حلقتووووون...^_^
می خوام یه چیزی بگم :
خواهریا من دیروز با آجیم ٬ (شماره میرزا جانپورو پیدا کردیم.) بعدش به آجیم گفتم: زنگ بزن. آجیم زنگ زد ٬ یه مردی برداشت ٬ گفت : الو . آجیمم گوشیرو قطع کرد . بعدش من هی به آجیم گفتم : دوباره زنگ بزن ٬ ولی گفت : نه ٬ من زنگ نمیزم .
حالا من با استرس زنگ زدم ٬ ( همتون که میدونید صدای میرزا جانپور چجوریه ؟ دقیقا همون بود.) گوشیرو برداشت٬ گفتم : الو سلام ٬ ببخشیید آقای میرزا جانپور ؟!! ( بعدش با همون صدایی که من همش ازش میشنوم٬) گفت : بله !!!! یه لحظه موندم . گفتم : خودتید ؟!! ( با یه لحن خیلی سرد، که انگار حوصله حرف زدن نداره٬) گفت : بله ٬ بفرماید.
حالا منو بگو ٬ اینقدر زوق زده شدم که نمیدونستم چی بگم. همون لطحضه گوشیرو دادم به آجیم ٬ گفتم : آجی خودشه ٬ خودشه ...... آجیمم که نمی خواست صحبت که ، گوشیرو قطع کرد ^__^
بله منم بالاخره صدای واقعی میرزا جانپورو شنیدم ....
یعنی زاویه عکس تو حلقتووووون...^_^
می خوام یه چیزی بگم :
خواهریا من دیروز با آجیم ٬ (شماره میرزا جانپورو پیدا کردیم.) بعدش به آجیم گفتم: زنگ بزن. آجیم زنگ زد ٬ یه مردی برداشت ٬ گفت : الو . آجیمم گوشیرو قطع کرد . بعدش من هی به آجیم گفتم : دوباره زنگ بزن ٬ ولی گفت : نه ٬ من زنگ نمیزم .
حالا من با استرس زنگ زدم ٬ ( همتون که میدونید صدای میرزا جانپور چجوریه ؟ دقیقا همون بود.) گوشیرو برداشت٬ گفتم : الو سلام ٬ ببخشیید آقای میرزا جانپور ؟!! ( بعدش با همون صدایی که من همش ازش میشنوم٬) گفت : بله !!!! یه لحظه موندم . گفتم : خودتید ؟!! ( با یه لحن خیلی سرد، که انگار حوصله حرف زدن نداره٬) گفت : بله ٬ بفرماید.
حالا منو بگو ٬ اینقدر زوق زده شدم که نمیدونستم چی بگم. همون لطحضه گوشیرو دادم به آجیم ٬ گفتم : آجی خودشه ٬ خودشه ...... آجیمم که نمی خواست صحبت که ، گوشیرو قطع کرد ^__^
بله منم بالاخره صدای واقعی میرزا جانپورو شنیدم ....
۳.۵k
۱۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.