پارت 14 فصل 2 منه گناهکار
پارت 14 فصل 2 منه گناهکار
شوگا : منو نمیشناسی ؟
دختره : شما با من چیکار دارید( با داد )
شوگا : خودت خیلی خوب میدونی
دختره : .....
شوگا : چرا اینکارو کردی
دختره : چه کاری
شوگا : خودت رو نزن به اون راه
دختره : من هیچ کاری نکردم
شوگا : پس مه اینطور
دختره :.....
رفتم جلوتر و یه سیلی بهش زدم
شوگا : حرف میزنی یا نه
دختره : من هیچ کاری نکردم
شوگا : انقدر دروغ نگو
دختره : من دروغ نمیگم
از موهاش گرفتم
شوگا : کی بهت گفت این کارو بکنی
دختره : چه کارییی( با داد )
شوگا : پس که آدم نمیشی
ا/ت ویو
وایساده بودم پشت در صداشون میومد مگه این چیکار کرده که اوردنش داشتم گوش میدادم که به دستی روی شونم نشست اومدم جیغ بزنم که دستشو گزاشتم رو دهنم و چسبوندم به دیوار جان بود قلبم تند میزد عین جن میمونه یهو ظاهر میشه
جان : اینجا چیکار میکنی
با دستم به دستش اشاره کردم که برش داره
جان : عا درسته
دستشو برداشت یه نفس عمیق کشیدم
ا/ت : چرا مثل جن یهو ظاهر میشی
جان : تو ترسیدی اگرنه من عادی اومدم
ا/ت : آره کاملا
جان : خب نگفتی اینجا چیکار میکنی
ا/ت : خب چیزه
جان : چیزه؟
ا/ت : اصلا خودت اینجا چیکار میکنی؟
جان : من نگهبانی میدم انگار یادت رفته
ا/ت : عا راست میگی
جان : خب
ا/ت : خب من دیدم یه صدایی میاد اومدم ببینم چخبره
جان : پس که اینطور اگه الان به رئیس بگم که اومدی چی
ا/ت : این کارو نمیکنی
جان : چرا؟
ا/ت : این کارو نکن
جان : به یه شرط
ا/ت : چه شرطی ؟
جان : زود برو تو اتاقت دیگه هم نیا بیرون
ا/ت : آخه چرا
جان ویو
نه انگاری نمیره دستمو گزاشتم روی در به صورتی که میخوام در بزنم دستاشو گرفت بالا به صورت تسلیم
ا/ت : باشه باشه رفتم
آروم آروم عقب عقب رفت
جان : بدو
ر سریع دویید سمت اتاقش درو باز کرد و به من یه نگاه کرد که انگار دارم برات دستمو بیشتر به در فشار دادم که سریع رفت داخل بهش خندیدم و رفتم سر کارم
ا/ت ویو
معلوم نیست این از کجا پیداش شد اه نزاشت بفهمم چیشده درو آروم باز کردم ببینم کجاس ولی همونجا جلوی در وایساده بود پشتش به من بود ولی اگه میرفتم میفهمید درو بستم و نشستم روی تخت خوابم میومد پاشدم لباسامو با کلی سختی عوض کردمو و رفتم زیر پتو و خوابیدم
.........
شوگا ویو
به حرف نمیومد مجبور شدم کتکش بزنم از روی صندلی بازش کردم و انداختمش زمین و تا میخورد زدمش روس زانوهام نشستم جلوش و موهاشو گرفتم
شوگا : حرف بزن لعنتی ( با داد )
دختره : بخدا تقصیر من نبود
شوگا : پس چی چرا اینکارو کردی ( با داد )
دختره : رئیس رئ.. یس مجبور.. م کر.. د
داشت گریه میکرد
شوگا : رئیست کیه
دختره : نمیدونم
بیشتر موهاشو کشیدم
شوگا: میگی یا نه
دختره : بخ.. دا با.. ور کن.. به هیچکس... اسمش.. و نمیگه
شوگا : آدرسشو داری؟
دختره : نه من.. من تاحالا.. ندیدم... ش
امیدوارم خوشتون بیاد 🤍☁
خوشحال میشم لایک کنید و کامنت بزارید 🫂☁
درخواستی دارید بگید (◍•ᴗ•◍)🤍☁
اسلاید دوم : لباس ا/ت موقع خواب وقتی عوض کرد ☔
شوگا : منو نمیشناسی ؟
دختره : شما با من چیکار دارید( با داد )
شوگا : خودت خیلی خوب میدونی
دختره : .....
شوگا : چرا اینکارو کردی
دختره : چه کاری
شوگا : خودت رو نزن به اون راه
دختره : من هیچ کاری نکردم
شوگا : پس مه اینطور
دختره :.....
رفتم جلوتر و یه سیلی بهش زدم
شوگا : حرف میزنی یا نه
دختره : من هیچ کاری نکردم
شوگا : انقدر دروغ نگو
دختره : من دروغ نمیگم
از موهاش گرفتم
شوگا : کی بهت گفت این کارو بکنی
دختره : چه کارییی( با داد )
شوگا : پس که آدم نمیشی
ا/ت ویو
وایساده بودم پشت در صداشون میومد مگه این چیکار کرده که اوردنش داشتم گوش میدادم که به دستی روی شونم نشست اومدم جیغ بزنم که دستشو گزاشتم رو دهنم و چسبوندم به دیوار جان بود قلبم تند میزد عین جن میمونه یهو ظاهر میشه
جان : اینجا چیکار میکنی
با دستم به دستش اشاره کردم که برش داره
جان : عا درسته
دستشو برداشت یه نفس عمیق کشیدم
ا/ت : چرا مثل جن یهو ظاهر میشی
جان : تو ترسیدی اگرنه من عادی اومدم
ا/ت : آره کاملا
جان : خب نگفتی اینجا چیکار میکنی
ا/ت : خب چیزه
جان : چیزه؟
ا/ت : اصلا خودت اینجا چیکار میکنی؟
جان : من نگهبانی میدم انگار یادت رفته
ا/ت : عا راست میگی
جان : خب
ا/ت : خب من دیدم یه صدایی میاد اومدم ببینم چخبره
جان : پس که اینطور اگه الان به رئیس بگم که اومدی چی
ا/ت : این کارو نمیکنی
جان : چرا؟
ا/ت : این کارو نکن
جان : به یه شرط
ا/ت : چه شرطی ؟
جان : زود برو تو اتاقت دیگه هم نیا بیرون
ا/ت : آخه چرا
جان ویو
نه انگاری نمیره دستمو گزاشتم روی در به صورتی که میخوام در بزنم دستاشو گرفت بالا به صورت تسلیم
ا/ت : باشه باشه رفتم
آروم آروم عقب عقب رفت
جان : بدو
ر سریع دویید سمت اتاقش درو باز کرد و به من یه نگاه کرد که انگار دارم برات دستمو بیشتر به در فشار دادم که سریع رفت داخل بهش خندیدم و رفتم سر کارم
ا/ت ویو
معلوم نیست این از کجا پیداش شد اه نزاشت بفهمم چیشده درو آروم باز کردم ببینم کجاس ولی همونجا جلوی در وایساده بود پشتش به من بود ولی اگه میرفتم میفهمید درو بستم و نشستم روی تخت خوابم میومد پاشدم لباسامو با کلی سختی عوض کردمو و رفتم زیر پتو و خوابیدم
.........
شوگا ویو
به حرف نمیومد مجبور شدم کتکش بزنم از روی صندلی بازش کردم و انداختمش زمین و تا میخورد زدمش روس زانوهام نشستم جلوش و موهاشو گرفتم
شوگا : حرف بزن لعنتی ( با داد )
دختره : بخدا تقصیر من نبود
شوگا : پس چی چرا اینکارو کردی ( با داد )
دختره : رئیس رئ.. یس مجبور.. م کر.. د
داشت گریه میکرد
شوگا : رئیست کیه
دختره : نمیدونم
بیشتر موهاشو کشیدم
شوگا: میگی یا نه
دختره : بخ.. دا با.. ور کن.. به هیچکس... اسمش.. و نمیگه
شوگا : آدرسشو داری؟
دختره : نه من.. من تاحالا.. ندیدم... ش
امیدوارم خوشتون بیاد 🤍☁
خوشحال میشم لایک کنید و کامنت بزارید 🫂☁
درخواستی دارید بگید (◍•ᴗ•◍)🤍☁
اسلاید دوم : لباس ا/ت موقع خواب وقتی عوض کرد ☔
۴۲.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.