متاسفم عزیزم من دیگه از مراقب آدمها بودن خسته شدم اونم

متاسفم عزیزم من دیگه از مراقب آدم‌ها بودن خسته شدم. اونم درحالی که هیچ‌وقت هیچ‌کس مراقبم نبوده.

.
.
.
.
.
.
.
.


کاش حداقل یکی از این مشکلات می‌دونست چقدر به درست شدنش نیازه.

-بیستُ‌ششِ‌آبان
-۲۲:۵۴
#mohadeceh
دیدگاه ها (۰)

بعضی وقتا بشین عقب و فقط نگاه کن.هممون میدونیم که چه کارهایی...

مثل این آدمایی که تازه از جنگ برگشتن شدم.با هرچیز کوچیکی یاد...

عاشق "شدن" مسئله ای نیست؛ عاشق "ماندن" مسئله‌یِ ماست.بقای عش...

ولی دیر یا زود آدما می‌فهمن هرکاری که کردیمبرای خودشون بوده....

رمان جونکوک ( عمارت ارباب)

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲

تک پارتی #بانوی_مخفیانه_ی_من انداختن پرونده * {انگار باز بای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط