نگهبان فصل۲( پارت اول )
نگهبان فصل۲( پارت اول )
* ویو مینسو *
من این چند روزه فکرم خیلی مشغول ا/ت هس....اینکه چطوری نجاتش بدم...بله! من راهنمای ا/ت هستم و همه چیز رو درباره اون میدونم...ولی خیلی خوب نقش بازی کردم! الان فقط باید یه راه نجات پیدا کنم تا ا/ت و جانگکوک رو نجات بدم! ولی چیکار کنم؟!
پلیس : آقای مینسو....!
مینسو : بله...؟!
پلیس : لطفا بیاید...
مینسو : چشم...
رفتم پیش پلیسا....( میسنو به پلیسا اطلاع داده بود)
مینسو : خب...چی شده؟
پلیس : خب....ما یه سر نخ پیدا کردیم!
مینسو : واقعا؟!! ببینم...کو؟
پلیس : لطفا همراه ما بیاید...!
مینسو: اممم...چشم!
رفتم تا یه جنگل....همون جنگلی که من به ا/ت گفتم بره....
پلیس : روی این درخت رو میبینید؟
مینسو: بله!
( یه چیزی مینسو همه چیز رو میدونست که ا/ت و کوک الان کجان ولی برای اینکه کسی بهش شک نکنه به پلیس اطلاع داد)
پلیس : خب...روی این درخت یه حفره ای خیلی بزرگیه و حتا آدم هم ازش میتونه رد بشه...ما اثر انگشت چاگیا رو روی این درخت پیدا کردیم...
مینسو : خب...رفتین داخلش؟
پلیس : راستش هنوز نه...ولی...میخوایم بریم !
مینسو : خب...میشه منم بیام؟!
پلیس : چی؟ نه...براتون خطر داره!
مینسو : خواهش میکنم!!!! موضوع خواهرمه!
پلیس : اگر براتون اتفاقی افتاد...مقصرش منم!
مینسو: بهتون قول میدم که هیچ اتفاقی برام نمیافته....خواهش میکنممم!!!
پلیس : هوفففف...خیلی خب..اما اول ما میریم و شما پشت سرمون هستین!
مینسو : باشه....
بچه ها شاید فصل تو پارت هاش کمتر باشه....ولی شاید ! 🗿
* ویو مینسو *
من این چند روزه فکرم خیلی مشغول ا/ت هس....اینکه چطوری نجاتش بدم...بله! من راهنمای ا/ت هستم و همه چیز رو درباره اون میدونم...ولی خیلی خوب نقش بازی کردم! الان فقط باید یه راه نجات پیدا کنم تا ا/ت و جانگکوک رو نجات بدم! ولی چیکار کنم؟!
پلیس : آقای مینسو....!
مینسو : بله...؟!
پلیس : لطفا بیاید...
مینسو : چشم...
رفتم پیش پلیسا....( میسنو به پلیسا اطلاع داده بود)
مینسو : خب...چی شده؟
پلیس : خب....ما یه سر نخ پیدا کردیم!
مینسو : واقعا؟!! ببینم...کو؟
پلیس : لطفا همراه ما بیاید...!
مینسو: اممم...چشم!
رفتم تا یه جنگل....همون جنگلی که من به ا/ت گفتم بره....
پلیس : روی این درخت رو میبینید؟
مینسو: بله!
( یه چیزی مینسو همه چیز رو میدونست که ا/ت و کوک الان کجان ولی برای اینکه کسی بهش شک نکنه به پلیس اطلاع داد)
پلیس : خب...روی این درخت یه حفره ای خیلی بزرگیه و حتا آدم هم ازش میتونه رد بشه...ما اثر انگشت چاگیا رو روی این درخت پیدا کردیم...
مینسو : خب...رفتین داخلش؟
پلیس : راستش هنوز نه...ولی...میخوایم بریم !
مینسو : خب...میشه منم بیام؟!
پلیس : چی؟ نه...براتون خطر داره!
مینسو : خواهش میکنم!!!! موضوع خواهرمه!
پلیس : اگر براتون اتفاقی افتاد...مقصرش منم!
مینسو: بهتون قول میدم که هیچ اتفاقی برام نمیافته....خواهش میکنممم!!!
پلیس : هوفففف...خیلی خب..اما اول ما میریم و شما پشت سرمون هستین!
مینسو : باشه....
بچه ها شاید فصل تو پارت هاش کمتر باشه....ولی شاید ! 🗿
۵۱.۴k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.