زانو زده ام
زانو زده ام
در میان دلی ،
که سقفی برای دوست داشتن ندارد ..
هر چه دوستش میدارم
بیشتر میخواهمش
هر چه می بوسمش تشنه تر میشوم
ذهنم شده
یک اطاق خالی
که عریانش کنم
و همه اش را مال خود کنم
و سیراب شوم از شهوت درونش ..
حیف که پا نمیدهد
این دختر چموش رویاهایم ..
در میان دلی ،
که سقفی برای دوست داشتن ندارد ..
هر چه دوستش میدارم
بیشتر میخواهمش
هر چه می بوسمش تشنه تر میشوم
ذهنم شده
یک اطاق خالی
که عریانش کنم
و همه اش را مال خود کنم
و سیراب شوم از شهوت درونش ..
حیف که پا نمیدهد
این دختر چموش رویاهایم ..
۶.۳k
۰۴ آبان ۱۴۰۱