واقعیت پارت هفت
صورتمون ۱ سانتی متر فاصله داشت
لباشو به لبام نزدیک کرد(دارم فیلم هندی میکنم😂)
یک دقیقه بعد لباشو گزاشت رو لبام
خیلی کیف میداد که عشقتو ببوسی
وقتی ولم کرد سفت بغلش کردم و تو بغلش گریه کردمو گفتم :((هقق...فکر نمیکردم..همچین..روزی هق بشه
چه روزی
که ..هق تو هق عاشقم بشی هق
سفت بغلم کرد
بعد دستمو گرفت برد خونشون
مامان باباش با تعجب بهم نگاه میکردند
_این کیه
_پس جولی چی؟
_مامان بابا جولی یه دختره خیانت کاره و جیسو با ادب تره و بهتره
_پس اسمش جیسو
_اره
من و برد تو اتاقش
رو صندلی میز ش نشست
منم رو تختش نشستم
لباشو به لبام نزدیک کرد(دارم فیلم هندی میکنم😂)
یک دقیقه بعد لباشو گزاشت رو لبام
خیلی کیف میداد که عشقتو ببوسی
وقتی ولم کرد سفت بغلش کردم و تو بغلش گریه کردمو گفتم :((هقق...فکر نمیکردم..همچین..روزی هق بشه
چه روزی
که ..هق تو هق عاشقم بشی هق
سفت بغلم کرد
بعد دستمو گرفت برد خونشون
مامان باباش با تعجب بهم نگاه میکردند
_این کیه
_پس جولی چی؟
_مامان بابا جولی یه دختره خیانت کاره و جیسو با ادب تره و بهتره
_پس اسمش جیسو
_اره
من و برد تو اتاقش
رو صندلی میز ش نشست
منم رو تختش نشستم
- ۲۰.۷k
- ۲۹ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط