صدایت زدم

صدایت زدم
که شاید به اندوهم رحم کنی
که شاید بدانی
من به تنهایی گرمای تمام عشق ها را به تو خواهم بخشید
صدایت زدم
که مگر روزی
تاراندن پروانه های باغ را بس کنی
تا مگر روزی از دویدن در جاده ها
دست برداری
تا شاید بدانی
همیشه تنها خواهی بود
و به زودی مرا جستجو خواهی کرد
صدایت زدم
هیچکس جز باد مرا نشنید
هیچکس جز باران به تسلیتم نیامد
دیدگاه ها (۳)

ماکه بختمون از اول بخــــــــــت بدبیاری بود آخر روزهای خوبم...

.

هنوز پنجره بسته استو پرده ، بی حرکتو تو نمی آیی....و امامن.....

ﺧـُﺪﺍﯾـــــﺎ " ﺍﻫـــﻞَ " ﻣُﻌـــﺎﻣِﻠﻪ " ﻫَﺴﺘـــــﯽ ؟؟ﻣﻦ " ﺟــ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط