سناریو :
سناریو :
وقتی دفتر خاطراتت رو میخونن
نامجون : ( غرق در تفکر🗿)
جین : یاع یاع یاع چه خاطرات سمی داری!🗿
شوگا : اون موقع همه ازت متنفر بودن🔫🗿
جیهوپ : چرا بهم نگفتی یه خواهر داری؟ ( گشادیش میشده 🗿)
جیمین : توکه میگفتی اولین بوست با من بوده! پس چرا اینجا نوشته ازش لب گرفتی؟! ( ا/ت الان پارت میکنم🗡🗿)
تهیونگ : باهات قهرم....! چرا اون موقع بایه پسر بودی به من نگفتی؟! ( ازراعیل بیا ا/ت رو از رو زمین محو کن! 🗿)
کوک : ( درحال شیرموز خوردن و خوندن بقیه خاطراتت) 🗿🗿🗿
هعی اگر سناریو درخواستی داشتید بگید تا پیوی...تکرار میکنم پیوی!🗿🗿🗿🗿🫠
وقتی دفتر خاطراتت رو میخونن
نامجون : ( غرق در تفکر🗿)
جین : یاع یاع یاع چه خاطرات سمی داری!🗿
شوگا : اون موقع همه ازت متنفر بودن🔫🗿
جیهوپ : چرا بهم نگفتی یه خواهر داری؟ ( گشادیش میشده 🗿)
جیمین : توکه میگفتی اولین بوست با من بوده! پس چرا اینجا نوشته ازش لب گرفتی؟! ( ا/ت الان پارت میکنم🗡🗿)
تهیونگ : باهات قهرم....! چرا اون موقع بایه پسر بودی به من نگفتی؟! ( ازراعیل بیا ا/ت رو از رو زمین محو کن! 🗿)
کوک : ( درحال شیرموز خوردن و خوندن بقیه خاطراتت) 🗿🗿🗿
هعی اگر سناریو درخواستی داشتید بگید تا پیوی...تکرار میکنم پیوی!🗿🗿🗿🗿🫠
۲۴.۳k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱