ات ساعت بیدار شود و و دوهی بهش زنگ زد

ات ساعت ۴ بیدار شود و و دوهی بهش زنگ زد
دوهی: سلام خوشتیپ
ات: سلام گاو
دوهی: ببین یک روز میخواستم آدم حرف بزنیم بعد میگی چرا عصبانیم
ات: باشه بگو
دوهی: میگم ساعت ۸ بریم بار
ات: دوهی مگه من بهت نگفتم که پدرم اجازه نمیده
دوهی : بابات از کجا میدونه بپیچون بیا بگو میخوایم بریم دریا یا تولد یکی از دوستات هست
ات: باشه یک فکر میکنم
دوهی : بای
قطع
ات
هووووفففف من اخ چکار کنم چه لباسی بپوشم ( چرا همه گیر دادن به لباس🤔 )

ویو جیمین
جیمن :ببین من بردم تا کی میخواین اینو ادامه بدین
تهیونگ : ببین من اول و آخر میفهمم
جونگکوک : بخدا تو داری تقلب میکنی
جیمین : آیییی انقدر بردند شودم خسته شودم برین تمرین کین بعد بیاین
جیمین رفت رو مبل
جین : بچه ها داره دیر میشه ها برین آماده بشین
همه : باشه
زنگ گوشی جیمین خورد پدرم بود که جیمین جوابشو نداد
رفت که آماده بشه